
ما در نقد سریال افعی تهران قصد داریم نکات قابلتوجه این سریال را بهتفصیل و بهصورت تخصصی بررسی کنیم تا دریابیم چرا این سریال توانست مخاطب سختگیرتر را بهخود جلب کند؛ هرچند لزوماً این مسئله دربارۀ منتقدان صدق نکرد.
بالاخره پس از انتظار فراوان، شاهد اثر جدید کارگردان نسل تازه سینمای ایران، هومن سیدی، هستیم. متأسفانه امروز شاهد اشباع بهخصوصی در نمایش خانگی هستیم. سریالهایی که چپ و راست روانۀ بازار میشوند و از هر دهتایشان شاید فقط یک الی دو سریال ارزش دیدن داشته باشند. این معضل از یک کلمهٔ مهم نشأت میگیرد و آن هم دغدغه است. دغدغۀ فیلمساز وقتی فقط به پول و مسائل مادی محدود شود، نتیجهاش از خزعبلات و زبالههایی مثل قهوه پدری، سه فصل نهایی زخم کاری، بلیت یکطرفه و حتی ازازیل فراتر نمیرود!
در مجله وزین و هنری اهل سینما با نقد سریال وحشی از قسمت اول تا آخر هستیم تا دستپخت جدید هومن سیدی بچشیم و بیشتر درون دنیای آن غرق شویم!
نویسنده
ویراستار
یک کارگر معدن بهنام داوود اشرف که در تلاش برای ساختن زندگی بهتر است پس از یک حادثۀ ویرانگر ناخواسته وارد مسیری پر پیچوخم و تاریک میشود.
سریال وحشی در قسمت اول مخاطب را ابتدا با دو ماجرا همراه و در پایان از حادثۀ اصلی رونمایی میکند. در مجموع، مخاطب با سه قلاب ذهنی درگیر میشود. این ویژگی در فیلمنامه باعث میشود مخاطب دوست داشته باشد ادامهٔ داستان را هم بفهمد و دنبال کند. وحشی در قسمت اولش نشان داد که با یک فیلمنامۀ امیدوارکننده وارد میدان شده است، منتها باید تا پایان سریال صبر کنیم تا ببینیم چقدر این فیلمنامه بسط و گسترش پیدا خواهد کرد!
سکانس اول سریال وحشی
یکی از معدود نکات اما منفی قسمت اول زیاد بودن تعداد شخصیتها و وقایع رخداده در سریال است؛ بهشکلی که ما با تعداد فراوانی شخصیت آشنا میشویم. فیلمنامه هم کوتاهی نکرده و بهشکل قطرهچکانی از هرکدام از شخصیتها اطلاعات اندک اما مهمی میدهد تا ذهن مخاطب را با اتفاقات همراه کند. نکتهٔ مهمی که این وسط جا میماند، ناتوانی سریال در خلق یک محیط مناسب است و بیشتر مکانها تکبعدی باقی میمانند.
بهعنوان مثال، سریال به ما معدنی نشان میدهد. ازدحام جمعیت را هم بهخوبی درمیآورد، اما ما هیچ حسی از سختی کار آنجا و مشقتی که معدنکاران میکشند نمیبینیم. شخصیت جواد عزتی که در ادامۀ نقد سریال وحشی بیشتر به او میپردازیم کارگر معدن است، اما در نزدیکِ 50 دقیقه زمان ما هیچ فعالیت و جنبهای از این بُعد شخصیت (یعنی کارگر معدن) نمیبینیم. سایر معدنکارها نیز به همین شکل هستند. ما با اطلاعاتی که از همان تیتراژ ابتدایی سریال متوجه شدیم شخصیت داوود وسطباز است و از نظر او «اعتراض برای گرفتن حق کار اشتباهی است!» او مدام تلاش دارد همه را قانع کند سرکار بروند و پشت قدرت ایستاده است؛ کسی که ترس برای از دست دادن کار چشمهای او را روی واقعیت بسته است. و همین… ما فقط همین را میدانیم و هیچ جنبهای از او در کار معدن را نمیدانیم.
فیلمنامۀ سریال بهخوبی میداند که شخصیت داوود اشرف مدت بسیاری با دوستان کارگرش آشنا است. مکالمههای درون ماشین و بیمارستان هم بهخوبی صمیمیت این کارگران را نشان میدهند. داوود نقشی مشابه رهبر برای دوستانش را بازی میکند، اما این صمیمیت ساخته نمیشود؛ بهشکلی که ماشین جواد عزتی هویت و شخصیت بهتری نسبت به معدن و فضای کار عزتی دارد!
در ادامه باید بگوییم که محتوایی هم برای نمایش مظلومیت طبقهٔ کارگر در این محیط کار وجود ندارد و فیلمنامه به صحبتهای شعاری و سطحی برای نمایش این مظلومیت بسنده میکند که از زبان یکی از دوستان داوود در ابتدای قسمت اول گفته میشود. این ضعف در فیلمنامه باعث میشود شغل جواد عزتی برای ما فاقد اهمیت باشد؛ بهشکلی که اگر همین سناریو در قالب یک پروژهٔ ساختمانسازی یا کارخانۀ تولید وسایل نقلیه هم اتفاق میافتاد مشکل خاصی ایجاد نمیکرد. با توجه به اینکه هنوز در قسمت اول هستیم، باید صبر کنیم و ببینیم هومن سیدی چه در آستینش دارد.
جواد عزتی در سریال وحشی قسمت اول
هومن سیدی از نسبت تصویر عریض (16:9) یا Widescreen در تکنیک فیلمبرداریاش استفاده کرده که این کار سریالش را سینماییتر میکند؛ بهشکلی که انگار در سالن سینما مشغول تماشای فیلم هستیم تا تماشای سریال نمایش خانگی. این حرکت شاید بهتنهایی اهمیت چندانی نداشته باشد، اما در خلق فضاسازی متفاوت و منحصربهفرد موفق عمل کرده است.
خوشبختانه دوربین هومن سیدی به پختگی و مهارت رسیده است. قابها و زوایای دوربین در خدمت روایت داستان هستند و قسمتی از هویت خاص سریال مدیون فیلمبرداری است. مخاطب مدام در اعماق وجودش میداند که چیزی این وسط درست نیست و همین عامل او را مجاب میکند تا داستان را دنبال کند. با ارفاق، دوربین هومن سیدی در قسمتهایی از سریال، بهخصوص قسمت سوار کردن بچهها و دعوای لفظی شخصیت داوود و یکی از هممحلهایهای قدیمیاش، تعلیق نسبی ایجاد کرده است و کیفیت سریال را دوچندان میکند. این نکتهٔ مهم در فیلمسازی است که خوشبختانه هومن سیدی در نقد و بررسی سریال وحشی در این قسمت نمرۀ قابلقبولی میگیرد.
فیلمبرداری سریال با همۀ خوبیهایش در یک قاب و سکانس بهشدت بحثبرانگیز است. بیاید به قسمت سوار کردن بچهها برگردیم. [از اینجا به بعد داستان سریال گفته میشود] در جایی که دخترک بههمراه برادرش از ماشین جواد عزتی پایین میپرند دوربین ابتدا مدیومشاتی از واکنش ابتدایی عزتی و در ادامه لانگشاتی از ماشینِ در حال ایستادن میگیرد. سپس ریاکشن دوم عزتی در کلوزشات بهنمایش درمیآید. همهچیز درست است تا زمانی که عزتی از ماشین پیاده میشود تا شاهد اتفاقی که افتاده باشد.
شات بعدی تصویر دلخراشی را نمایش میدهد. دخترک بهشکل فجیع و فوقالعاده خشنی کف زمین افتاده و کشته شده است. بیاید کمی بیشتر به عمق این شات و قاب نفوذ کنیم. قابی که از دخترک نمایش داده میشود مدیومشات است. حال این وسط مشخص نیست هدف دوربین چیست. ما از یک طرف شاهد کشته شدنی با جزئیات بالا هستیم، از طرف دیگر آنقدر هم نزدیک جسد دخترک نمیشویم که این جزئیات را کامل ببینیم. به عبارت دیگر، هدف از نشان دادن اینهمه خشونت قابلدرک نیست.
در نقد فیلم جنگ جهانی سوم به این موضوع اشاره کردیم که هومن سیدی با خشونت ناآشنا نیست و بهنوعی نسخۀ ایرانیزهشدۀ کوئنتین تارانتینو در سینمای ایران است. با اینحال در این تصویر انگار سیدی با خودش بلاتکلیف است. از یک طرف قصد نمایش خشونت عریان همیشگیاش را دارد، از طرف دیگر بهدلیل اینکه سوژه اینبار برخلاف همیشه یک کودک است، نمیخواهد جوری آن را نمایش دهد که انگار قصد نشان دادن نوعی کودک آزاری را دارد.
سکانس مرگ دخترک در سریال وحشی
منتقد مشهور کشورمان، مسعود فراستی، جملۀ جالبی دارد: «سینما تنها مدیومی است که هیچکس نمیتونه توش قایم بشه. فقط یه قاب از دوربینت کافیه که تو رو لو بده!» سیدی طبق این قاببندی نشان میدهد با خشونت حال میکند و هدفش نمایش هرچه عریانتر آن است. هیچ اشکالی هم ندارد، همین جسارت سیدی در بهنمایش درآوردن بیپروای محتوای خشن در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران جای تقدیر دارد.
منتها این خشونت اما و اگر دارد؛ مفهوم خشونت باید در سینما معنا پیدا کند. وظیفهٔ فیلمساز نمایش این مفهوم با استفاده از تصاویر است. وقتی سوژه اینبار در سن حساسی قرار دارد، بهجای نمایش دادن تصویر نیمهواضح از کشته شدن فجیع، بهتر بود کلاً از این سکانس استفاده نمیشد؛ چراکه نه احساس خشونت را در مخاطبی که عشق خونوخونریزی دارد ارضا میکند، نه باعث ایجاد همذاتپنداری و دلسوزی برای دخترک میشود. و اینجاست که فیلمساز لو میرود!
سیدی علاقهٔ شخصیاش به محتوای خشن را در پشت تصویر دلخراش و بهتانگیز از کشته شدن کودک پنهان میکند. حتی ممکن است که ما بهاشتباه گمان کنیم سریال بهجای اینکه پشت دخترک باشد علیه اوست!
سکانس حادثۀ نهایی سریال وحشی
ایتان کوئن و جوئل کوئن دو فیلمساز خلاق و موفق تاریخ سینما هستند که آثار بهیادماندنی بسیاری را خلق کردهاند! یکی از این آثار فیلم خوشساخت و باکیفیت فارگو Fargoمحصول سال ۱۹۹۶ است. فارگو در قالب داستان جنایی و کمدی سیاه روایت میشود و در ابتدای فیلم این عبارت را میبینیم: «این یک داستان واقعی است. وقایع این فیلم در سال ۱۹۸۷ در مینسوتا رخ دادهاند. بنا به درخواست بازماندگان اسامی تغییر پیدا کردهاند. هرگونه تشابه اسمی اتفاقی است.»
زمان انتشار این فیلم خیلیها گمان کردند نکند واقعاً اتفاقات این فیلم واقعی باشد، تا اینکه یکی از بازیگران نقش اول در مصاحبهای اعلام کرد دو برادر به شوخی این عبارت را اول فیلم آوردهاند و داستان کاملأ تخیلی بوده است!
حال وقتی در نقد سریال وحشی به اثر جدید سیدی نگاه میکنیم، دقيقاً با چنین مضمونی در ابتدای سریال مواجه میشویم. هومن سیدی کارگردانی خلاق است و اینکه از قصد ابتدای سریالش عبارت «برگرفته از یک داستان واقعی» را آورده باشد دور از ذهن نیست. حال باید منتظر بمانیم تا مشخص شود وقایع سریال واقعیاند یا فقط یک داستان تخیلی است! این شباهت نکتهٔ جالبی بود که در تحلیل سریال وحشی آن را نوشتیم.
در بیابان برهوت سینمای ایران که پیدا کردن اثر باکیفیت مثل پیدا کردن لنگه کفش میماند، خوشبختانه بعضی از آثار سینمایی و سریال در نمایش خانگی هستند که با دغدغۀ محکمی که دارند محتوای سینماییشان را به رخ میکشند. تا اینجا و با انتشار قسمت اول میتوان وحشی را نیز در همین دسته آثار قرار داد. باتوجه به کارنامهٔ هومن سیدی که سیر صعودی را در ارائه محتواهایش دنبال کرده است، امیدواریم در قسمتهای آینده شاهد سریالی خوشساخت در کارنامهٔ این کارگردان باشیم. در حالتی خوشبینانه و با توجه به نکاتی که در نقد سریال وحشی گفته شد اگر کیفیت سریال در همین حد باقی بماند میتوانیم وحشی را بهترین اثر هومن سیدی قلمداد کنیم.
برای بررسی آثار روز سینمای ایران و جهان، در فصل شکوفهباران بهار، با صرف یک لیوان چای و خواندن یک نقد، با مجله هنری اهل سینما همراه باشید!
ما در نقد سریال افعی تهران قصد داریم نکات قابلتوجه این سریال را بهتفصیل و بهصورت تخصصی بررسی کنیم تا دریابیم چرا این سریال توانست مخاطب سختگیرتر را بهخود جلب کند؛ هرچند لزوماً این مسئله دربارۀ منتقدان صدق نکرد.
خیلی ممنونیم که با سایت اهل سینما در ارتباطین.
بعضی وقتها میگویند چیزهایی که در فیلمها اتفاق میافتند غیرواقعیاند، اما واقعیت این است چیزهایی که در زندگی شما اتفاق میافتند غیرواقعیاند. فیلمها کاری میکنند که عواطف ما نیرومند و واقعی جلوه کنند، درحالیکه وقتی همان اتفاقات واقعاً برای شما روی میدهند، انگار دارید تلویزیون تماشا میکنید و هیچ احساسی ندارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای شروع عالی بود
خیلی ممنونیم که با سایت اهل سینما در ارتباطین.