فیلم جوکر: جنون مشترک به کارگردانی تاد فیلیپس دنبالهای است که مخاطبان و منتقدان انتظار بسیار بالایی از آن داشتند؛ اما آیا این دنباله همان تأثیرگذاری روانشناختی و اجتماعی فیلم اول را حفظ کرده است؟
نقد فیلم جوکر: جنون مشترک؛ سمفونی آشفتگی در گاتهام
نقد فیلم تروی Troy؛ همیشه پای یک زن در میان است!
فیلم سینمایی گلادیاتور؛ فیلمی که اسطورهها را به بازی میگیرد!
نقد فیلم هرکول، متولدین آذر به دست هرکول به قتل میرسند!
نقد فیلم خشم تایتانها، انسانها قاتلان خدایان هستند
فیلم سینمایی گلادیاتور؛ فیلمی که اسطورهها را به بازی میگیرد!
پنج دلیل که به فیلم دیدن وادارمان میکند
چطور انیمه اتک آن تایتان جهانی و پرطرفدار شد؟
نقد فیلم تروی Troy؛ همیشه پای یک زن در میان است!
نقد فیلم هشت نفرت انگیز؛ جایی برای آدمهای خوب نیست!
نقد فیلم آدمکش The Killer؛ در انتظار گودو یا در انتظار قاتل؟
نقد سریال سرگذشت ندیمه؛ آنچه از یک سریال آمریکایی انتظار ندارید
نقد فیلم مادر mother؛ روایت تلخ هستی و مرگ در عشق
نقد فیلم نهنگ The Whale: بودن یا نبودن؛ مسئله این است!
نقد فیلم فهرست شیندلر؛ نمایش قدرت انسان بر مرگ و زندگی
با ساخته شدن اثر ژاپنی به نام «ناروتو» انقلابی در دنیای انیمیشن بهپا و یکی از محبوبترین شخصیتهای خیالی ساخته شد که در مدتزمان کوتاهی طرفداران بسیاری پیدا کرد. نحوۀ روایت و شخصیتهای بهیادماندنیای که ناروتو به همگان نشان داد منبع الهام بسیاری از داستاننویسان شد. از آن زمان آثار گوناگونی ساخته شد که زیر سایۀ انیمیشن ناروتو بودند و بسیاری از این آثار موفق نشدند محتوایی متفاوت و جدیدی نمایش دهند. یکی از آثاری که با الهام از این انیمه هویت مستقل پیدا کرد، جوجوتسو کایسن است!
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن با ذکر نکات مثبت و منفیاش میپردازیم و لایههای مکتب پستمدرنیسم را در قسمتهای مختلف این انیمه بررسی میکنیم.
نویسنده
ویراستار
خلاصه انیمه اکشن ـ ماجرایی جوجوتسو کایسن؛ خطر اسپویل انیمه
در خلاصۀ انیمه جوجوتسو کایسن میخوانیم که یک پسر جوان به نام یوجی ایتادوری ناخواسته وارد درگیری بزرگی میشود، تصادفی انگشت شیطان را میبلعد و شیطان روحش را تسخیر میکند. اکنون ایتادوری باید وارد مدرسه جوجوتسو شود تا راهی برای خارج کردن شیطان از وجودش پیدا کند و … .
یادداشتی بر انیمه جوجوتسو کایسن
قبل از شروع نقد انیمه به سؤالاتی که میان طرفداران رایج است میپردازیم و راجعبه انیمه جوجوتسو کایسن نیز اطلاعات مختصری میدهیم؟
1. انیمه جوجوتسو کایسن چند فصل دارد؟
تاکنون دو فصل برای این انیمه ساخته شده و استودیوی ماپا ساخته شدن فصل سوم را نیز تأیید کرده است.
2. آیا باید قبل تماشای انیمه، مانگا آن را بخوانیم؟
خیر، نیازی به خواندن مانگا نیست.
3. انیمه جوجوتسو کایسن چند قسمت دارد؟
اگر دوست دارید بدانید که انیمه جوجوتسو کایسن چند فصل و چند قسمت دارد باید بگوییم که فصل اول این انیمه ۲۴ قسمت و فصل دوم ۲۳ قسمت دارد. تاکنون قسمتی مازاد بر این دو فصل تولید نشده است.
4. آیا انیمه همۀ آرکهای مانگا را پوشش داده است؟
خیر، انیمه تا الان ۷ آرک از ۱۱ آرک کلی مانگا را پوشش داده است. انتظار میرود که مابقی آرکها در فصلهای سوم الی پنجم نیز به اتمام برسند.
ترتیب تماشای فصلهای تعدادی از انیمهها مثل سری Gate بهشکل منظم نیست. در هر فصل از انیمۀ Jojo’s Bizarre Adventures نیز علیرغم اینکه هر فصل با سایر فصلها ارتباط دارد، اما هرکدام بهشکل آنتولوژی داستان مستقل خودش را روایت میکند. باوجوداین، ترتیب تماشای انیمه جوجوتسو کایسن طبق روال معمول است و میتوانید از همان فصل اول به تماشایش بنشینید؛ اما بهتر است قبل از شروع فصل دوم اثر سینمایی آن (یعنی زیرو Zero) را نیز تماشا کنید تا بهتر متوجه داستان بشوید.
بهعلاوه شاید برایتان جالب باشد که بدانید که آهنگ اوپنینگ آرک شیبویا در فصل دوم برندۀ بهترین آهنگ اوپنینگ در Crunchyroll Anime Awards در سال ۲۰۲۴ شد.
از همان راند اول بیرحم بازی کن!
شاید بهترین ویژگی انیمه جوجوتسو کایسن شروع سریع و طوفانیاش باشد. نمایش دیرهنگام رویارویی شصخیتهای قدرتمند و خستهکننده شدن این روند برای تماشاچیان، نکتهای است که منتقدان همیشه به آن در نقد انیمه و بررسی آثار ژاپنی اشاره میکنند. بااینحال، در جوجوتسو کایسن شخصیتهای قدرتمند از همان قسمت اول به جان یکدیگر میافتند!
سکانس مبارزۀ سوکونه و گوجو ساتورو
سوکونه بهعنوان شیطان و یکی از نقشهای منفی و اصلی ظاهر میشود، قدرت و ابهتش را بهرخ میکشد و به نقطۀ برجستهای در ذهن مخاطب تبدیل میشود. درست همینجا انیمه پا را فراتر میگذارد و دست برتر بر این شیطان (گوجو ساتارو) یعنی جادوگر جوجوتسوی شکستناپذیر را معرفی میکند. نحوۀ مبارزۀ او و بیخیالی و شاد بودنش هنگام مبارزه با قویترین شیطان دنیای انیمه باعث ساخته شدن ابهت ماورایی او در افکار مخاطبان هیجانزده میشود.نکتۀ مهمتر در اینجا ساخته شدن هویت نسبی از شخصیت اصلی (یعنی یوجی ایتادوری) در همان ابتداست. او وارد معرکه میشود و حالا شیطان در جسم او در حال نبرد با قدرتمندترین جادوگر جوجوتسو است. مخاطب نیز قند در دلش آب میشود؛ چرا که شخصیت اصلی داستان قدم در راه خدایان میگذارد و خود نیز به بخشی از همان خدایان تبدیل میشود. این یورش ناگهانی و نمایش قویترین شخصیتها به شکلی برجسته باعث هک شدن آنها در ذهن مخاطب از همان قسمت اول شده و به عنصر مهم شخصیتپردازی در نقد انیمه جوجوتسو کایسن تبدیل میشود!
در سایت اهل سینما بخوانید: نقد فیلم جوکر: جنون مشترک
قدرتنمایی گوجو بر سوکونه
لحظات مفرحی که بوی خون میدهند!
انیمۀ جوجوتسو کایسن در نمایش لحظات کمدی، مکار و موزی عمل میکند. این انیمه مرز بین کمدی و تراژدی را میشکند و درست در لحظاتی که اصلاً فکرش را نمیکنید وسط سکانس بهشدت مفرح و خندهدار اتفاق فوقالعاده تاریکی رقم میخورد.
[از اینجا به بعد ممکن است داستان انیمه مشخص شود] بهعنوان نقد فصل دوم جوجوتسو کایسن باید بگوییم که ریکو آمانای Riko Amanai دختر ۱۴ سالهای است که بهعنوان مخزن جدید ستارۀ پلاسما برای نگهداری استاد تنگن انتخاب شد تا نیروی بیکران تنگن را در جهان حفظ کند و تعادل هستی بههم نخورد. درست در جایی که جادوگر جوجوتسو یعنی گتو سگورو در یک سکانس بهشدت احساسی و لطیف در حال وداع با ریکو بود تا او را به سمت استاد تنگن بدرقه کند، صدای شلیک گلوله و پاشیده شدن رگهای از خون جوشان از کلۀ ریکو آرامش و لطافت سکانس را تبدیل به روایتی کاملاً متفاوت و تاریک میکند. در سکانسی دیگر، اعضای روحهای نفرینشده را میبینیم که در رستورانی نشستهاند و در فضایی صمیمانه و معمولی بین سایر مشتریان در حال گفتوگو هستند.
نمایی از سکانس رستوران در انیمه جوجوتسو کایسن
روحهای نفرینشده دربارۀ نقشههای وحشتناکشان با یکدیگر صحبت میکنند، در حالی که در اطراف آنها مردمی که در رستوران هستند با آرامش و خیال راحت مشغول لذت بردن از غذایشان هستند. مشتریان نمیدانند در یک قدمی مرگ هستند. این حس تعلیق بهخوبی مو بر تن مخاطب سیخ و او را وادار میکند تا به سر کسانی که حتی جزو شخصیتهای اصلی جوجوتسو کایسن هم نیستند فریاد بزند و به آنها هشدار دهد که از آن مکان فرار کنند. متأسفانه این تعلیق به شوک وحشتناکی تبدیل میشود و یکی از اعضای اصلی روحهای نفرینشده با نام جوگو همۀ ساکنان رستوران را بههمراه مشتریان در آتش خود برشته میکند.
ساخت تعلیق از مهمترین رکنهای خلق سکانس بهیادماندنی است و یکی از بحثهای اصلی در نقد فیلم، سریال و انیمه بهشمار میرود.
نمایی از سوزانده شدن مشتریان رستوران بهدست آتش چوزو
وقتی انیمهها هالیوودی میشوند!
تعلیقی که در فصل اول انیمه جوجوتسو کایسن ساخته میشود، در فصل دوم جای خود را به شوک ناگهانی و لحظهای میدهد و بدون ساخت پیشزمینۀ درست و مقدمهای تعلیقآمیز به مخاطب شوک وارد میکند.
اواسط فصل دوم جشنوارهای از کشتار خونین شخصیتها را شاهدیم که پشتسرهم و با سرعت عجیبی کشته میشوند، چرا؟ تا به مخاطب شوک وارد شود؛ غافل از اینکه شوک بهتنهایی کافی نیست. احتمالاً نویسندۀ عزیز مانگا (گگه آکوتامی) اندکی تحتتأثیر فیلمهای ابرقهرمانی هالیوودی قرار گرفته است.
در فصل اول پیشینۀ کوتاهی برای شخصیتهایی که کشته شدند گفته میشود، اما نقش آن فقط بسط و گسترش نسبی از جهان انیمه برای مخاطب است. این موضوع باید در جهت اتفاقات داستان عمل کند تا تأثیرگذار باشد.
در ادامۀ نقد و بررسی انیمه باید بگوییم که شوک مؤثر دادن به مخاطب با ساخت شخصیت تفاوت دارد. گاهی اوقات میتوان حتی بدون ذکر کوچکترین جزییات از گذشتۀ شخصیت، برایش موقعیت تعلیقآمیز ایجاد کرد. نمونۀ آن فرار شخصیت بوچ با بازی بروس ویلیس از دست آدمکشها در فیلم پالپ فیکشن است. ما هیچچیز از او نمیدانیم. فقط میدانیم که پدرش از جنگ برایش ساعتی به ارث گذاشته است و حالا درست در اوج فرار، همسر بوچ ساعت او را در خانه جا میگذارد. بوچ نیز به دل خطر میزند تا ساعتش را بازگرداند.
علیرغم لحظات جذاب و ورود شخصیتهای گوناگون و مبارزههای نفسگیر، اثر جدید استودیو ماپا در چینش درست قطعههای پازل عجله میکند و نتیجۀ نهایی صرفاً یک اکشن هالیوودی بهاصطلاح بکشبکش است که جادو و عمق لازم برای کشش مخاطب را ندارد. در ادامۀ نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن بیشتر به این مسئله میپردازیم.
نمایی از شخصیتهای انیمه جوجوتسو کایسن
پیچیدگیهای داستانی، برگ برنده اصلی!
انیمۀ جوجوتسو کایسن یک داستان بهشدت مزخرف، کسلکننده و مسخره دارد! بهطور حتم هرکس جملۀ قبل را به شما بگوید ناخواسته از تماشای آن زده خواهید شد.
از انیمههایی با داستانهای پیچیده مثل مانستر Monster و دروازه اشتاینز Steins Gate بگیرید تا آنهایی که روایت سادهتر و روانتری دارند (مانند کیمیاگر تمام فلزی Fullmetal Alchemist، ناروتو شیپیودن Naruto Shippuden و دراگون بال Dragon Ball) همگی یک ویژگی مشترک و اصلی دارند و آنهم روایتی جذاب و پر از غافلگیری است. مهم نیست که داستان شما هدف سادهای داشته باشد یا بخواهد به شکل مبهم و قطرهچکانی به مخاطب اطلاعات بدهد، ویژگی اصلی و کلیدی هر داستانی روایت درست آن است. این انیمهها برگ برندهشان را مرحلهبهمرحله رو و در قسمتهای آینده با پیچیدگیهای داستانی غیرمنتظره از مخاطب پذیرایی میکنند!
لحظه فاش شدن حقیقت برای شخصیت چوزو
اصلیترین ویژگیای که فصل دوم را از فاجعۀ جشنوارۀ کشتار نجات و تا میزان بسیاری به آن ارزش میدهد، روایت و نمایش مناسب پیچیدگیهای داستانی است! خوشبختانه استودیوی ماپا کارگردانی خوبی در نحوۀ داستانسرایی دارد و در آثار دیگری همچون بهشت جهنم Hell’s Paradise و انیمه اتک آن تایتان نیز شاهد آن هستیم.در ادامۀ تحلیل انیمه Jujutsu Kaisen به بیان ویژگی خاص در این اثر میپردازیم که نشان از هوش خلاق و سرشار نویسنده دارد!
یکی از پیچیدگیهای داستانی مهم انیمه جوجوتسو کایسن
وقتی اینشتین جادوگر جوجوتسو میشود!
یکی از ویژگیهای معرکۀ اثر گگه آکوتامی، استفاده از قوانین فیزیک در نمایش قدرت شخصیتهاست! در انیمه جوجوتسو کایسن فصل 2 قسمت 1 دو شخصیت داستان بهدلیل نفرین هیولایی در عمارت متروکه محبوس میشوند.
تا اینجا همهچیز همان سناریوی همیشگی حبس شدن شخصیتها در عمارت ترسناک با وجود هیولاهای خونخوار است. انیمه جوجوتسو کایسن برخلاف سایر آثار مشابه که دستبهدامن عوامل ماورایی میشوند، پیشدستی میکند و یکی از دو شخصیت با توضیح قوانین و قاعدههای علم فیزیک منشأ نفرین این هیولا و نقطهضعفش را به مخاطبان نشان میدهد!
نمایی از قدرت قرمز شخصیت گوجو ساتورو
ترکیب شدن قوانین موجود در دنیای واقعی و عوامل فانتزی و ماورایی نکتهای مثبت در انیمه بهحساب میآید. اینکار باعث میشود جهان انیمه باوجود فانتزی بودنش برای مخاطب ملموستر و قابلدرکتر باشد و در نتیجه میتوان سادهتر با انیمه ارتباط برقرار کرد. اوج این هنر در نمایش قدرتهای گوجو ساتورو است. این شخصیت به زبان سادهتر فضا و گرانش را تحتکنترل خود درمیآورد!
قدرتهای ساتورو شامل نیروی دافعه و جاذبه است که بهترتیب با رنگهای قرمز و آبی نمایش داده میشوند. در ادامه با پیشرفت در شخصیتپردازی، گوجو ساتورو دو قدرتش را با یکدیگر ترکیب و قدرتی جدید تحت عنوان «بینهایت» با رنگ بنفش میسازد! قدرت بینهایت در نگاه اول شبیه قدرت ویرانگر معمولی است، اما وقتی از دید علم نجوم به آن نگاه کنید یاد سیاهچاله میافتید! سیاهچالهها به نابودگری مطلق معروفند؛ به شکلی که هرچه واردشان شود تحتتأثیر گرانش فراوان جان سالم بهدر نمیبرد.
اوج قدرت گوجو
مثال دیگر ترکیب علم و قدرت در سکانس مبارزه یوجی ایتادوری با چوزو در سرویس بهداشتی بازار شیبویا است. مهارت شخصیت چوزو به کنترل درآوردن جریان خون بدنش است و با غلیظ و رقیق کردن آن، ابزار مبارزه مانند نیزه، چاقو و گلوله میسازد. خون، مایع بیولوژی در بدن است و وقتی به آن آب فراوانی وارد شود، بهخاطر وجود دو قانون زیستی بهنام اسمولالیته و فشار اسمزی سلولهای خونی پس از مدتی بهدلیل جذب بیشازحد آب منفجر میشوند و خاصیت خود را از دست میدهند.
یوجی ایتادوری با استفاده از همین ویژگی دست برتر را بر چوزو پیدا و بهزیبایی مخاطب را شگفتزده میکند؛ بنابراین این موضوع در نقد انیمه جوجوتسو کایسن نمرۀ قابلقبول میگیرد.
سکانس مبارزه ایتادوری و چوزو در سرویس بهداشتی
در مجله هنری اهل سینما بخوانید: حقایق انیمه اتک آن تایتان
اینهمه شخصیت؟ خب که چی؟!
اصلیترین مشکل جوجوتسو کایسن شخصیتپردازی ناقص آن است. شخصیتهای بسیاری بهشکل ناگهانی وارد انیمه میشوند و پس از کشته شدن یا زنده ماندن تأثیری روی مخاطب نمیگذارند. اشتباه نکنید! هر شخصیت داستان و پیشینۀ خودش را دارد اما بسیاری از آنها درگیر اتفاقهای مهم انیمه نمیشوند.
بهغیر از شخصیتهای ایتادوری، گوجو، سوکونه، گِتو سِگورو و مِگومی فوشیگیرو، سایر شخصیتها تأثیر چندانی در داستان ندارند. این حجم شخصیت بهشکلی است که شاید کسی باور نکند که اینهمه وقایع در ۴۷ قسمت رخ داده باشد. به عبارت دیگر، این انیمه گاهی اوقات یک اثر سهساعته را در یک معرفی فیلم پنجدقیقهای جمع میکند! این عامل باعث میشود مخاطب نتواند بهدرستی با همۀ شخصیتها ارتباط برقرار کند و درنهایت ضربۀ بدی به انیمه وارد میشود!
نمایی از شخصیت یوجی ایتادوری و مگومی فوشیگورو در انیمه جوجوستو کایسن
شخصیتپردازی نادرست در انیمه جوجتسو کایسن
مثالی از شخصیتپردازی اشتباه در تحلیل انیمه جوجوتسو کایسن متعلقبه شخصیت محبوب نانامی است. در حادثۀ کشتار شیبویا شخصیتی منفی بهنام هاروتا وجود دارد که قدرت او شانس است؛ بهشکلی که از حملههای سهمگین و کشنده با قدرتش جان سالم بهدر میبرد.
نانامی قرار است در قسمتهای آینده بمیرد؛ بنابراین نمایش عظمت محض و خالص از او قبل از مرگ و خروج باشکوهش از صحنه فکر خوبی است، غافل از اینکه اشتباه کوچک تکنیکی همۀ عظمت این شخصیت را زیر سؤال میبرد. در سکانسی نانامی به اوج خشم خود میرسد و در حرکتی با تأثیر بینظیر مدلسازی انیمیشن و رنگهای براق و اغراقشده، چنان عظمتی از خودش نشان میدهد که طرفداران را از شدت هیجان به جیغ زدن وامیدارد. در پایان این نمایش مهیج، نانامی با مردانگی و عظمت چنان مشتی به شخصیت منفور هاروتا میزند که او از ساختمانی به ساختمان دیگر پرتاب میشود! اما یک مشکل اساسی وجود دارد!
همه میدانند که هاروتا شخصیت چنان برجستهای در انیمه نیست. هرجا که بخواهید به بررسی انیمه جوجوتسو کایسن مراجعه کنید، صحبت چندانی راجعبه این شخصیت نمیشود؛ پس چرا باید این شخصیت کماهمیت از آن ضربۀ سهمگین جان سالم بهدر ببرد و به دست سوکونه کشته شود؟
سوکونه یکی از خبیثهای اصلی انیمه است و خود اثر نیز بهخوبی عظمت و بزرگیش را نمایش میدهد. نانامی پس از مرگش در فصل دوم دیگر قرار نیست در ادامۀ انیمه حضور داشته باشد، اما شخصیت جانبی کماهمیت مثل هاروتا از زیر آن حملۀ نفسگیر جذاب و طوفانی نانامی جان سالم بهدر میبرد و بهرقتانگیزترین شکلممکن بهدست سوکونه کشته میشود.
نویسنده بهشکل خندهداری با این خطا در شخصیتپردازی همۀ آن ابهت و مردانگی نانامی را زیر سؤال میبرد و درنهایت دلیل مرگ هاروتا در انیمه بهخاطر تمام شدن قدرت شانسش در اثر شدت ضربۀ نانامی است. بارها میتوان مبارزۀ ماهیتو (یکی از اصلیترین شخصیتهای خبیث) را با نانامی تماشا کرد و لذت برد؛ بنابراین چرا باید در پایان شخصیتپردازی و عظمت نانامی نابود شود؟ متأسفانه در این قسمت از نقد انیمه جوجوتسو کایسن نمیتوان نکتۀ مثبتی پیدا کرد و چیزی بیشتر از پتانسیل هدررفته نصیبمان نمیشود.
روی کاغذ جذاب؛ در عمل بیسروته!
یک مشکل اساسی دیگر که در فصل دوم انیمه خودش را نشان میدهد، نحوۀ نمایش بعضی از سکانسهای مبارزه است! مبارزههای فصل اول خوشساخت بودند و با اوجوفرودهای بهموقع و جذاب هیجان بینقصی را در دل مخاطب ایجاد میکردند. تعدادی از مبارزههای فصل دوم جوجوتسو کایسن به شکلی شلخته و بیسروته به تصویر کشیده میشوند.
بهعنوان مثال، مبارزۀ سوکونه با جوگو، روح نفرینشدهای که قدرتش آتش است را بهخاطر بیاورید. کلیت سکانس جذاب و نفسگیر و نحوۀ روایت و اوجوفرودهایش زیباست، اما نمیتوانید تشخیص دهید کدام شخصیت چه حرکتی انجام میدهد یا اکنون کجاست! ناگهان تصویر وسط حرکت کات میخورد و نمایی کاملاً بیربط از سکانس قبلی به مخاطب نشان داده میشود. در جایی دیگر هنوز جاخالی دادنهای سوکونه از گلولههای آتشین جوگو بهاتمام نرسیده که سکانس به مکان بیربط دیگری کات میخورد!
البته باید گفت استودیوی ماپا انیماتورها را مجبور به اکران این قسمتها کرد؛ در صورتی که فقط ۲۰ الی ۳۰ درصد از این بخشها تکمیل شده بود. به هر حال این موارد در نقد انیمه Jujutsu Kaisen امتیاز خوبی نمیگیرد!
با پستمدرنیسم انیمه بسازید!
در این بخش از تحلیل انیمه اکشن جوجوتسو کایسن بهبررسی بُعد دیگری از این انیمۀ محبوب میپردازیم؛ پستمدرنیسم!
پستمدرنیسم به چه معناست؟
این اصطلاح در ادبیات اسپانیا قبل از جنگ جهانی اول بهکار گرفته شد و بعدها بین دو جنگ جهانی در ادبیات آمریکای لاتین گسترش پیدا کرد. اصطلاح پستمدرنیسم از دو کلمۀ post و modernism تشکیل شده است. زمانی که متفکرانی مثل «فردریک نیچه» تصمیم گرفتند پا را از تفکرات محدود در حوزۀ مدرنیسم فراتر بگذارند و ناشناختههای بیشتری کشف کنند، پستمدرنیسم بهوجود آمد.
پستمدرنیسم اعتقاد دارد که دیگر هیچ موضوع جدیدی در دنیا برای کشف کردن نیست؛ اما میتوان موضوع جدیدی خلق کرد! این مکتب بهجای پیدا کردن موضوع جدید، یافتههای قدیمی را باهم میآمیزد و یافتۀ جدید خلق میکند!
پستمدرنیسم محدودیت و خشک بودن قانون مدرنیسم را کنار میگذارد، مرزهای تلفیق ژانر را بههم میزند و آمیختن مفاهیم جدید از دل مفاهیم قبل را سرلوحۀ خود قرار میدهد. سادهترین مثال استفادۀ این مکتب در ادبیات، رمان «باشگاه مشتزنی» به نویسندگی چاک پالانیک و رمان «تبصره ۲۲» اثر جوزف هلر است.
مثالی از اثر پستمدرنیسم در نقاشی
در ادامه به بررسی انیمه Jujutsu Kaisen از دیدگاه پستمدرنیسم میپردازیم.
یک شات اسپرسو برای جادوگر جوجوتسو!
در تعدادی از آثار اخیر در دنیای انیمه مانند انیمۀ Chainsaw Man، شخصیتهای فانتزی وارد دنیای واقعی شدند. بااینحال، جوجوتسو کایسن کاری انجام میدهد که کمتر انیمهای تابهحال انجام داده است؛ نمایش لوکیشنهای واقعی ژاپن در جهان انیمه!
نمایی از بازسازی شهر توکیو در انیمه جوجوتسو کایسن
بیشتر اتفاقهای انیمه در شهر توکیو رخ میدهد و قسمتهای بسیاری از این شهر بهنمایش درمیآید، مثل خیابان تاکشیتا و ایستگاه هاراجوکا که در فصل اول قابلشناساییاند. فصل دوم نیز پا را فراتر گذاشته و بیشتر از ۶۰ لوکیشن مختلف از شهر توکیو را در جهان انیمه بهنمایش میگذارد. از معروفترین آن میتوان به رستوران KFC Nishi-Shinjuku اشاره کرد که دو شخصیت گوجو ساتورو و گِتو سوگورو در جلوی آن مشغول بحث هستند. این ویژگی ارجاع مستقیم و نقلقول از شهر توکیو در دنیای واقعی است که در مکتب پستمدرنیسم بهاصطلاح «بینامتنیت» نامیده میشود.
گفتوگوی گوجو ساتارو و گِتو سوگورو روبهروی رستوران کیافسی!
1. بینامتنیت چیست؟
جولیا کریستِوا، فیلسوف ادبی بلغارستانی، برای اولینبار واژۀ بینامتنیت را خلق کرد و آن را چنین توضیح داد: «باید علاوهبر اینکه ارتباط میان مخاطب و نویسنده را در نظر میگیریم، ارتباط بین متن نویسنده با متون دیگر را نیز بررسی کنیم. متن را در فضای سهبعدی تصور و از زوایای مختلف آن را برانداز کنید. آن موقع متوجه میشوید این متن کاملاً ایزوله نیست و متون دیگر نیز در ساخت نهایی آن تأثیرگذار بودهاند.»
تکنیکهایی مثل تقلیدنمایی آگاهانه که به فرانسوی پاستیش Pastiche نامیده میشود، پارودی، ارجاع مستقیم یا نقلقول از آثار دیگران و حتی کنایه همگی نمونههایی از بینامتنیت هستند.
ثمرههای بینامتنیت در جهان انیمه جوجوتسو کایسن
از همان شخصیت گوجو ساتورو که ارجاعی مستقیم از شخصیت کاکاشی در انیمه ناروتو است متوجه ذوق «گگه آکوتامی» در استفاده از تکنیک بینامتنیت میشویم. بیشتر شخصیتهای جوجوتسو کایسن را میتوانیم ارجاعی مدرنیزه و متفاوت از شخصیتهای ناروتو بدانیم که با خلاقیت نویسنده ادغام شده و هویت جدیدی کسب کردهاند.
در یک نگاه کلی، سوکونه اشاره به روباه نُه دم دارد. مگومی فوشیگورو نمایانگر شخصیت ساسوکه است و شخصیت ایتادوری همان شخصیت ناروتو را اما بهشکلی بیرحمتر نمایش میدهد و نوبارا کوگیساکی پرترهای از شخصیت ساکورا است.
قدرت بعضی از شخصیتها که اساس علمی دارند بهنوعی ارجاع به آثار و منابع معتبر علمی و فیزیکی هستند و حتی گاهی اوقات کنایهآمیز عمل میکنند. چه کسی فکرش را میکرد که انسان در کسری از ثانیه سیاهچالهای بزرگ درست و بهسمت دشمنش پرتاب کند؛ بهشکلی که فقط نیمی از بدن او باقی بماند؟!
سوکونه و روباه نه دم در یک نگاه
درنهایت انیمه جوجوتسو کایسن یک اثر پستمدرن واقعی است!
2. پارودی وارد میشود یا اژدها؟!
عناصر دیگر بینامتنیت موجود در انیمه مربوط به پارودی میشود. پارودی یا نقیضه در بیان ساده به معنای تقلید طنزگونه غلیظ از موضوعی است که قبلاً به نمایش درآمده است. پارودی به معنای مسخره کردن آن موضوع نیست؛ بلکه هدفش نمایش یک اثر جدید بهشکلی فان و سرگرمکنندهتر است و پارودی میتواند در داستان خشن و ترسناک نیز اتفاق بیفتد! مثال سادۀ پارودی در جوجوتسو کایسن شخصیت توجی فوشیگورو است. این شخصیت از سه ژانر متفاوت الهام میگیرد و بهشکل پارودی جذاب بهنمایش درمیآید: رزمی، جنایی و فانتزی.
نمایی از شخصیت ایمیا کریتسوگو
در بخش فانتزی، توجی از شخصیت emiya kiritsugu در انیمۀ Fate/Zero الهام گرفته است. این شخصیت قاتل خونسرد، دقیق، بیرحم و دارای ذهن کاملاً محاسباتی است. توجی فوشیگورو قاتل استخدامی است، با این تفاوت که او فقط جادوگران جوجوتسو را میکشد. بهعلاوه در یکی از سکانسها توجی فوشیگورو در حال شرطبندی روی مسابقات قایقسواری است و بیشتر اوقات میبازد! این موضوع نهتنها ارجاع غیرمستقیم به شرطبندی مسابقات اسبسواری در آثار کلاسیک جنایی و بهترین فیلم های نوآر است، بلکه یک نمای پارودی از شخصیت کریتسوگو محسوب میشود.
مسابقات قایقسواری در انیمه جوجوتسو کایسن: اشارهای به مسابقات اسبسواری در ژانر نوآر
به قسمت رزمی میرسیم. سبک ظاهری و نوع مبارزۀ توجی نمایانگر رزمیکار افسانهای «بروس لی» است. اگر به سرعت سرسامآور این شخصیت در هنگام مبارزهها دقت کنید، متوجه این موضوع میشوید. جایی که توجی دو سر سلاحش یعنی نانچیکو را بههم میساید و آنها را تیز و برنده میکند، پارودی تماموکمال از مهارت بروسلی در استفاده از نانچیکو است و نکتهای برجسته در انیمه محسوب میشود!
شباهت کاریزماتیک توجی فوشیگورو و بروس لی
شخصیت توجی فوشیگیرو با سلاح نانچیکو
جالبترین قسمت خلق شخصیت توجی، الهام سازندهاش از فیزیک بدن جیسون استاتهام، بازیگر محبوب فیلمهای اکشن است! اگر خوب به اندام توجی فوشیگورو دقت کنید، متوجه شباهت آن با اندام و استایل بدن جیسون استاتهام خواهید شد که نکتهای جالب و شنیدنی در نحوۀ خلق این شخصیت بهشمار میرود!
الهام شخصیت توجی از جیسون استاتهام
سبک این انیمه پارودی تمیزی از انیمیشنهای کلاسیک است. در فصل دوم بهغیر از دو سه قسمتی که ناتمام مانده بودند و کیفیت انیمیشن در کل پایین بود، سایر قسمتها در عین کیفیت بالا مدلسازی عجیبی داشتند. انگار یک نفر با مداد همۀ این جهان را ساخته است! هرازگاهی طول اندام شخصیتها از حد عادی و نرمال درازتر میشد یا به یکباره کیفیت انیمیشن بهحد اغراقآمیزی بالا میرود.
این تغییر سبک عامدانه پارودی یا نقیضهای خوشساخت از انیمیشنهای محبوبی همچون ناروتو، نئون جِنِسایز و حتی کابوی بیباپ بهشمار میآید. آثاری که در آنها هنگام مبارزهها کیفیت انیمیشن تغییر پیدا میکند، سبک آن شبیه رنگآمیزی با مداد میشود و اندام شخصیتها کشوقوسهای عمدی پیدا میکنند.
3. روایت داستان در داستان
در این بخش از نقد انیمه جوجوتسو کایسن به عامل دیگری از پستمدرنیسم یعنی فراداستان میرسیم. فراداستان یا متافیکشن داستانی دربارۀ یک داستان دیگر است. این تکنیک اثر بیشتری روی ذهن مخاطب میگذارد؛ چراکه از شخص ثالث یا Third Party در روایت داستان کمک میگیرد. وقتی داستان از زبان شخصیت بهعنوان زاویۀ اول شخص روایت میشود، تأثیر بیشتری از راوی کل یا دانای کل دارد که داستان را روایت میکند. اینگونه شخصیت داستان، قدرت داستانگویی پیدا میکند.
فراداستان: داستان در داستان
مخاطب میداند که مشغول خواندن داستان از چند شخصیت خیالی است، اما زمانی که شخصیتها داستان را برای مخاطب در قالب همان داستان قبلی روایت میکنند، مخاطب احساس میکند که آن شخصیت خیالی هماکنون کنارش نشسته است!
جوجوتسو کایسن نیز چنین ویژگیای دارد؛ اوج این ویژگی در سکانس فلشبک شخصیت نوبارا کوگیساکی، شخصیت مؤنث محبوب در انیمه به نمایش درمیآید!
از همان اول، فرم سریال تبدیل به ژانر برشی از زندگی یا Slice Of Life میشود و ما وارد دوران کودکی کوگیساکی میشویم. با کمال تعجب، شخصیت جدید و کاملاً معمولی که از دوستان دوران کودکی کوگیساکی است داستانی تعریف میکند! او کتاب داستان را بهدست میگیرد و شروع به خواندن میکند. این موضوع نمونۀ کامل و بینقص از متافیکشن است.
کودکیهای پرجنبوجوش کوگیساکی
دوست کوگیساکی در پردۀ سوم داستان او را روایت میکند و جای راوی را میگیرد. انیمه بهخوبی آگاهی دارد که کوگیساکی شخصیت خیالی است، اما از همین فرصت استفاده و بدون ترس و بهاصطلاح رو بازی کردن داستانش را روایت میکند. همۀ این ویژگیهای موجود در انیمه نشان میدهند که چگونه یک اثر میتواند انیمهای پستمدرن باشد و اهمیت انیمه در همین چهارچوب را دوبرابر میکند!
انیمه اکشن ـ ماجراجویی جوجوتسو کایسن؛ اثری جسور و نترس!
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن پرداختیم. بعد از بیان نکات مثبت و منفی در این انیمه به این نتیجه رسیدیم که علیرغم مسائل ریزودرشت در شخصیتپردازی، مشکلات بسیاری در بعضی از سکانسهای مبارزه و نبود هیچگونه تعلیق در قسمتهایی از فصل دوم، جوجوتسو کایسن کماکان اثری قدرتمند است. این انیمه آنقدر سرگرمکننده و شگفتانگیز است که همگان باوجود همۀ اشکلات از آن لذت میبرند و بهعنوان اثر جذاب پستمدرن از آن یاد میکنند!
«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.
دیدگاهی ثبت نشده!!!