با اکران فیلم سینمایی تبدیل شوندگان: آخرین شوالیه Transformers: The Last Knight در سال ۲۰۱۷، همگان از ادامه این مجموعه ناامید شدند. بااینحال در سال ۲۰۱۸ فیلم باملبی Bumblebee با کنار گذاشتن کارگردان مجموعهی قبل یعنی مایکل بِی Michael Bay یک مجموعه جدید و موفق را آغاز کرد. پس از موفقیت این فیلم بار دیگر انتظارها از فیلم جدید بالا رفت، اما با اکران فیلم یک سؤال در ذهن مخاطبان ایجاد شد: اگر باید چنین کپی بیارزشی از فیلمهای ابتدایی را بهعنوان شروعکنندهی یک مجموعهی تازه شاهد باشیم، پس چه احتیاجی به خروج مایکل بِی از سری بود؟!
در نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts به این موضوع میپردازیم که چرا جدیدترین اثر تبدیل شوندگان، علیرغم تمام وعدههای خود، در بهترین حالت اثری متوسط است و موضوع و ایدهی جدیدی برای ارائه ندارد!
آنچه در نقد پیشرو میخوانید...
پیش از شروع نقد، شما را به تماشای تریلر Transformers: Rise of the Beasts درسایت اهل سینمادعوت میکنیم.
تیزر فیلم ترانسفورمرز (تبدیل شوندگان: ظهور جانوران)
خلاصه فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران؛ خطر اسپویل فیلم!
در دهه ۹۰ میلادی، گروه جدیدی از تبدیلشوندگان با نام ماکسیمالها Maximals بهعنوان متحدان در نبرد برای نجات زمین به آتوباتها میپیوندند.آتوباتها و ماکسیمالها با همراهی و کمک یک متخصص کامپیوتر بهنام نوآ دیاز (با بازی آنتونی راموس) و یک کارمند موزه به نام اِلِنا والاس (با بازی دومینیک فیشبک) درمقابل یک ربات غولپیکر، که از سیارهها تغذیه میکند، میایستند تا زمین را نابود نکند.
کلیشهسازی با طمع آتوباتها!
با این جمله بررسی فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران را آغاز میکنم: فیلم تبدیل شوندگان هیچچیز جدیدی برای ارائه ندارد! داستان فیلم دقیقاً همان نبرد خیر و شر همیشگی است؛ یک شرور قدرتمند با یک دلیل ساده و پیشپاافتاده قصد نابودی زمین را دارد و قهرمانان قصه با یاری و کمک یکدیگر حق آن شرور را کف دستش میگذارند؛ همین! کل داستان در همین خلاصه میشود و هیچ تلاشی برای عمق دادن به داستان صورت نمیگیرد. لحظات حساس و مثلاً بهیادماندنی فیلم فقط به شکست موقتی قهرمانان و پیروزی ابرشروران خلاصه میشوند و بلافاصله تأثير خود را از دست میدهند؛ چرا که با یک روایت صددرصد قابلپیشبینی طرفیم که همان ابتدا لو میدهد قهرمانان داستان پیروز نهایی خواهند بود! انگار که فیلمنامهنویس اصلاً به سلولهای مغزش فرصت فسفرسوزی و ایجاد اندکی خلاقیت نداده است! چرا؟
این داستان و روند پیش بردن آن دقیقاً، تکرار میکنم دقیقاً، در نصف بیشتر فیلمهای مجموعه قبلی تبدیل شوندگان نیز تکرار شده است و در نقد و بررسی این فیلم حسابی از خجالتش درمیآییم! اگر این فیلم بهعنوان اولین اثر سینمایی ساختهشده از دنیای تبدیلشوندگان شناخته میشد، اثری شایسته و زیبا محسوب میشد، اما اگر به فاصلهی بین تاریخ اکران فیلم Transformers: Rise of the Beasts و اولین فیلم تبدیل شوندگان نگاه کنیم، متوجه عمق فاجعه میشویم.
اولین سری از فیلم تبدیل شوندگان در سال ۲۰۰۷ و این فیلم امسال (سال 2023) اکران شد؛ یعنی سازندگان از ایدهای که ۱۶ سال پیش امتحان خود را پس داده است استفاده کردند! وقتی کسی وعدهی یک مجموعهی جدید و تازه را میدهد، مسلماً باید موضوع و ایدههای بدیع و جدیدی برای تماشاگر داشته باشد و حقههای تازهای در آستینش پنهان کند؛ نه اینکه یک تکرار صرف از فیلمهای قبلی را به خورد تماشاگران بدهد!
سهگانهی جنگاوری مدرن
نمونهای موفق از ساخت یک ریبوت در بازیهای کامپیوتری
در ادامهی نقد فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران یک مثال از دنیای بازیهای کامپیوتری میزنم که قانون ایجاد یک محتوای تازه را بهدرستی بیان میکند. سری بازیهای ندای وظیفه Call Of Duty جزو محبوبترین ویدیوگیمهای شوتر اولشخص هستند. در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ یک سهگانه از این سری با نام «جنگاوری مدرن Modern Warfare» منتشر و بلافاصله تبدیل به یک سهگانهی بهیادماندنی شد، بهشکلی که هر گیمر در آن زمان حداقل یکبار هر سه نسخه را بازی کرده بود.
داستانهای بازیها کیفیت خوبی داشتند، بهطوریکه مانند تحلیل داستان در یک نقد فیلم به بررسی تخصصی آنها میپرداختند. پس از آن نسخهی جدیدی از مجموعهی جنگاوری مدرن ساخته نشد تا به سال ۲۰۱۹ رسیدیم. در آن سال سازندگان خبر دادند که مشغول ساخت یک ریبوت و مجموعهای جدید از سری جنگاوری مدرن هستند. آنها به گیمرها وعدهی تغییراتی اساسی را دادند و مجموعهی جدیدشان صرفاً یک بازسازی از سری قبلی نبود. سرانجام بازی جدید منتشر شد و مانند وعده سازندگان با یک بازی و دنیای جدیدتر و پیشرفتهتر روبهرو بودیم!
بازی جدید نهتنها محتوایی بیشتر و کاملتر را ارائه میداد، بلکه ویژگیهای جدیدی نیز داشت که تا آن زمان در هیچ بازی تیراندازیای شاهدش نبودیم! این یک مثال از ساخت ریبوت بهشکل صحیح و اصولی است. بااینحال در نقد فیلم Transformers: Rise of the Beats با توپی پر اعلام میکنم که چنین چیزی اصلاً در فیلم رعایت نشده است و فیلم نمرهی مردود میگیرد! داستان فیلم جدید هیچچیز تازهای نسبتبه فیلمهای قبلی ندارد و همان محتوای تکراری را با اندکی تأخير چندساله به مخاطبان نشان میدهد.
بهترتیب از راست به چپ: بامبلبی، آپتیمس پرایم و آرکی
جهانی توخالی و تصنعی!
بیایید کمی بیشتر به تحلیل فیلم Transformers: Rise of the Beasts بپردازیم. اینبار فیلم ما را به دههی نود میلادی میبرد؛ چگونه؟ ابتدا یک نمای باز از شهر و محل زندگی قهرمانان را میبینیم، سپس عدد ۱۹۹۴ پایین صفحه نمایش داده میشود؛ این تمام کاری است که فیلم برای معرفی جهان خود انجام میدهد! بهقدری فیلم در نمایش دههی نود ضعیف عمل میکند که هیچ احساسی به مخاطب از اینکه هماکنون در آن دوره بهسر میبرد منتقل نمیشود. تاحدی که در نقد و بررسی فیلم Transformers: Rise of the Beasts میتوان ادعا کرد که شاید فیلم در یک زمان دیگر رخ میدهد.
شاید زمان وقایع فیلم در دههی هشتاد باشد یا همین پارسال؛ حتی شاید جهان فیلم یک دنیای ماتریکسیِ تخیلی است که اصلاً وجود خارجی ندارد! حتی امکان دارد شخصیتهای فیلم در یک شبیهساز واقعیت مجازی گیر کرده باشند! سازنده هیچ تلاشی برای ساخت جهانش نمیکند و تنها با نمایش چند رایانهی قدیمی و بیسیمهای کوچک دستی قصد کلاسیک نشان دادن جهان خود را دارد! بدتر از آن، ارتباط صفر درصدی جهان فیلم با اتفاقات آن است.
فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران نهتنها کوچکترین زاویهی دیدی را از دههی نود برای مخاطبانش خلق نمیکند، کمترین تلاشی برای تأثيرگذاری این دهه بر وقایع فیلم نیز نمیکند!
یکی از قوانین اصلی در نوشتن فیلمنامه یا داستان درست و اصولی، ارتباط تمام موارد داستان با روایت و تأثيرگذاری آن بر حوادث فیلم است. فیلم ادعا میکند با نمایش اتفاقات خود در یک دورهی متفاوت نسبتبه سری قبلی فیلم کلیشهها را میشکند و به نوآوری میرسد، اما در عمل بههیچوجه چنین چیزی را نمایش نمیدهد. فقط برای از سرباز کردن و رفع تکلیف یک تاریخ تصادفی و متفاوت نسبتبه فیلمهای قبلی را انتخاب میکند و بدون کوچکترین گسترش و پرداخت اصولی به آن داستانش را جلو میبرد.
از همهی اینها بدتر، کارگردان انتظار دارد مخاطبان این موارد را بپذیرند! اینحد از نادان فرض کردن مخاطب و توهین به شعور او خودش یک نوآوری است! در ادامهی تحلیل فیلم Transformers: Rise of the Beasts مثالی از یک فیلم نوآر کاراگاهی میزنم که دقیقاً همین مشکل تبدیلشوندگان را دارد و به همین دلیل جزو بهترین فیلم های نوآر محسوب نمیشود.
نمایی از آتوباتها و ماکسیمالها در فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
فیلم مرد بازنده؛ دندانش خراب است؟ خب به درک!
فیلم سینمایی مرد بازنده محصول سال ۱۴۰۰ سینمای ایران در ژانر جنایی ـ رازآلود به کارگردانی محمد حسین مهدویان ساخته شد. شخصیت اصلی فیلم با بازی جواد عزتی باید معمای قتل یکی از افراد مهم کشور را حل و قاتل را پیدا کند. بستر کلی فیلم تلاش کردن عزتی را برای پیدا کردن قاتل و کنار آمدن با مشکلات خانوادگیاش روایت میکند، اما یک بخش از فیلم کاملاً اضافی و غیرضروری محسوب میشود و آن بخش دندان کرمخوردهی جواد عزتی است! عزتی از همان ابتدای فیلم مدام با دندانش درگیر است.
کارآگاه در فیلم مرد بازنده سرانجام از شر آن دندان خلاص میشود، اما سؤال اصلی اینجاست: این دندان خراب و مشکلات عزتی با این دندان دقیقاً چه تأثيری روی روایت فیلم و پیدا کردن قاتل میگذارد؟ هیچ! این قسمت از شخصیت عزتی هیچ تغییری در روایت فیلم یا داستان آن نمیگذارد. به زبان سادهتر، بودونبود این دندان خراب اطلاعاتی به فیلم کم یا اضافه نمیکند! پس اگر این قسمت را از فیلم حذف کنیم، هیچ نکتهی خاصی را از دست نمیدهیم!
بهقول مسعود فراستی در نقد همین فیلم در برنامهی هفت، «وقتی این دندون هیچ اثری توی رفتار کاراکتر و در حوادث داستان نمیذاره، منم وقتی میبینم دندونش خرابه با خودم میگم خب به درک!» این نقطهضعف فیلم مرد بازنده مشابه جهان فیلم تبدیل شوندگان است. درحالیکه تاریخچهی غنی و کهن تبدیل شوندگان توانایی تبدیل شدن به یک پرچمدار صنعت اسطوره و سینمارا دارد، این فیلم فرصتش برای عملی کردن آن هدر میدهد.
بهخاطر نداشتن هرگونه ارتباط جهان پیرامون شخصیتها و زمان وقوع آنها با اتفاقات فیلم، بودونبود این موضوعات فرقی برای مخاطب نمیکند و تبدیل به یک مهرهی سوخته میشود. این بخش نیز در نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts امتیاز قابلقبولی نمیگیرد!
نمایی از مبارزهی اسکورج و بامبلبی در فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
سکانسهای اکشن، عقبگردی تمام عیار!
در این قسمت از نقد وبررسی فیلم Transformers: Rise of the Beasts به تحلیل مبارزهها و سکانسهای اکشن فیلم میپردازیم که همیشه از نقاط قوت اصلی فیلمهای مجموعهای بودهاند. نکتهی مشترکی که در مبارزههای همهی فیلمهای مجموعهای ـ حتی بدترینشان ـ یافت میشود، حماسی و باجزئیات بودن آنهاست. مبارزههای همهی فیلمها بهزیبایی تلاش و تقلای رباتها را در مبارزه و آسیبپذیریشان نمایش میدهند.
رباتها تا پای جان با یکدیگر مبارزه میکنند. هرچقدر کتک بخورند و هرچقدر یک قسمت از اعضای بدنشان جدا شود، باز هم به جنگ ادامه میدهند تا سرانجام یکطرف مبارزه پیروز میدان شود و کار طرف مقابلش را با یک حرکت تمامکنندهی مخصوص که شبیه فیتالیتیهای بازیهای مورتال کمبت است تمام کند! جزئیات فراوان مبارزهها و آسیبهایی که رباتها بر یکدیگر وارد میکنند نیز با ریزبینی وسواسگونه به مخاطب نمایش داده میشود؛ طوری که با هر ضربهای که رباتها به یکدیگر میزنند، مخاطب احساس آن ضربه را به شکل واضحی دریافت میکند.
در پایان هر مبارزه مخاطب دندانهای خود را رو هم فشار میدهد! به این مبارزههای طاقتفرسا، حرکات آکروباتیک و نمایشی را هم اضافه کنید. سکانسهای اکشن مجموعهفیلمهای تبدیلشوندگان همیشه نقطهقوت مجموعه بودهاند؛ بهطوریکه هربار هنگام معرفی فیلم روی آنها برای جذب مخاطبان مانور داده میشد و بعضی از مخاطبان فقط بهخاطر همین سکانسهای مبارزه این مجموعهفیلمها را تماشا میکردند. با اینحال و در کمال ناباوری، جدیدترین سری از فیلم تبدیلشوندگان همین مبارزههای جذاب را هم ندارد!
زمانی که شروع به بررسی فیلم Transformers: Rise of the Beasts کردم، دلم از قسمتهای مبارزه پر بود! در این فیلم نه خبری از فنون رزمی آکروباتیک است و نه خبری از حرکات تمامکنندهی متفاوت و جذاب! حرکات تمامکننده بهقدری تکراری هستند که سه ربات اصلی در فیلم یک نوع حرکت را روی حریفان پیاده میکنند؛ درحالیکه اگر فقط پنجدقیقه از مبارزههای فیلم بامبلبی Bumblebee و فنونی را که او و دشمنانش روی هم اجرا میکنند تماشا کنید، از شدت تنوعِ حرکات متوجه گذر زمان نمیشوید!
یکی دیگر از نقاط برجستهی مبارزههای فیلمهای قبلی، استفاده رباتها از محیط پیرامونشان برای برتری یافتن از حریفانشان بود. بهطور مثال، در فیلم Transformers: Revenge of the Fallen شخصیت آپتیمِس پرایم کبیر Optimus Prime همانند جکیچان Jackie Chan، که یک بشقاب سفالی را به شکم حریفش پرتاب میکند، اینبار تنهی غولپیکر یک درخت را بر شکم دیسِپتیکان Decepticon نگونبخت میکوبد!
متأسفانه چنین حرکاتی جایی در مبارزههای کمرمق این فیلم ندارند و در نقد وبررسی فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران امتیاز قابلقبولی را کسب نمیکنند. ما در سری جدید تبدیل شوندگان آن آپتیمِس پرایمی را که همانند چو یان فَت Chow Yan Fat در فیلمهای گنگستری جان وو John Woo با اسلحههای دستی خود به حریفانش شلیک میکرد نمیبینیم.
الهام گرفتن سکانس تیراندازی فیلم تبدیل شوندگان: انتقام فالن از فیلمهای پلیسی ـ جنایی جان وو
تنها قسمتی از مبارزههای فیلم که یک سکانس تیراندازی جذاب و تماشایی را نمایش میدهند، صحنهی بازگشت بامبلبی از مرگ و پرش آزاد او از هواپیما بهسمت پایین است که از همانجا شروع به تیراندازی میکند و مهارت خود را بهرخ میکشد. درنهایت، سکانس با یک اشارهی زیبا به درگیری پایانی فیلم صورت زخمی Scarface با بازی آل پاچینو Al Pacino، کار خود را بهنحو احسن بهپایان میبرد.
غیر از موضوعی که در بالا ذکر کردیم، سایر مبارزههای فیلم چنگی بهدل نمیزنند و بههیچوجه در سطح مبارزههای گسترده و نفسگیر فیلمهای قبلی ظاهر نمیشوند! افسوس که بهجای تمجید از مبارزههای فیلم، ناچار به کوبیدن آنها در نقد فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران شدیم!
نمایی از شخصیتهای فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
جشنواره شخصیتهای تکبعدی!
در تحلیل فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران به شخصیتپردازی کاراکترها میپردازیم. جدیدترین اثر از مجموعهی تبدیل شوندگان میزبان شخصیتهای بسیاری است. علاوهبر ماکسیمالها که گونهای متفاوت و پیشرفتهتری نسبتبه آتبوباتها هستند، شاهد آتوباتهای گوناگونی همچون میراژ، آرکی، ویلجک و استراتوسفر هستیم. از ماکسیمالها نیز آپتیمس پرایمال، ایرازور، چیتور، راینوکس و اَپِلینک در فیلم حضور دارند.
تنها با یک نگاه به لیست طولانی شخصیتهای فیلم و زمان دو ساعتهی آن متوجه کافی نبودن زمان فیلم برای پرداخت درست به شخصیتها میشویم. البته شخصیتهای اصلی فیلم مثل آپتیمس پرایم و نوآ دیاز با بازی آنتونی راموس وضعیت بهتری دارند. هریک در ابتدا قصد نجات سیارهی خود را از دست ربات سیارهخوار بزرگ یعنی یونیکورن دارند و به سرنوشت نفر مقابل اهمیتی نمیدهند؛ اما با پیشروی فیلم، آپتیمس و نوآ درنهایت با یکدیگر متحد میشوند و با همکاری هم جلوی یونیکورن و نابودی زمین را میگیرند.
در اینجا شاهد رشد شخصیتی نسبتاً مناسبی هستیم که با وجود کلیشهای بودن موضوع، همچنان یک نقطهقوت محسوب میشود. بهعلاوه، نحوهی ارتباط هزاران سالهای که ماکسیمالها با قبیلهای از سرخپوستان داشتند یک پیشزمینهی مناسب را از ماکسیمالها نشان میدهد و به آنها اعتبار میبخشد. اگرچه همین ارتباط نیز اندکی سرسری است، در مقایسه با سایر قسمتهای جهان فیلم در وضعیت بهتری قرار دارد.
بامبلبی نیز مثل همیشه که نقطهقوت همهی فیلمهاست، اینجا شخصیت مکمل جذاب و خفنی دارد که در قسمتهایی از فیلم حتی از آپتیمس پرایم نیز بهتر خودش را نشان میدهد! اما این موارد تنها ویژگیهای مثبت شخصیتپردازی در نقد فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوارن هستند! سایر شخصیتهای فیلم در بهترین حالت یک تیپ با انگیزههای ابتدایی بهشمار میروند. در این بین وضعیت اِلِنا والاس با بازی دامینیک فیشبک از بقیه بهتر است. او بهعنوان یک متخصص اشیای باستانی با پیدا کردن یکی از کلیدهای گشایش دروازهی ورود یونیکورن به زمین، خواهان جلوگیری از ورود یونیکورن به زمین و نابود کردن محل زندگیاش است. درواقع النا والاس بهغیر از قبیلهی سرخپوستان، تنها شخصیت انسان در فیلم است که یک کاراکتر منطقی را نمایش میدهد.
علاقهی او به آثار باستانی و روحیهی ماجراجویانهاش از همان ابتدا به مخاطب نمایش داده میشود و تماشاگر با اقدامهای بعدی او نیز ارتباط برقرار میکند. در طرف مقابل نوآ دیاز چنین ویژگیای ندارد. انگیزههای شخصی او کوچکترین وجه اشتراکی با انگیزهی او در نجات دنیا پیدا نمیکنند. فیلم هیچ دلیل قانعکنندهای ندارد تا نشان دهد نوآ دیاز همان فرد منتخب از بین انسانها برای نجات زمین است. درنتیجه، مخاطب باوجود تمام تلاشهای کارکتر نوآ دیاز اهمیتی به سرنوشت او نمیدهد.
سایر شخصیتها در نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts وضعیت به مراتب بدتری دارند. آنها فقط برای پر کردن وقت فیلم داخل قصه گنجانده شدهاند! شخصیتهایی مثل آرکی، ویلجک، چیتور و راینوکس صرفاً در فیلم حضور دارند و هیچ نقش مهمی در آن ایفا نمیکنند! ویلجک یک لهجهی آمریکای لاتین دارد و سر همین موضوع با کاراکتر نوآ یک گفتوگوی کمدی و کوتاه میکند. خب؛ که چه شود؟ فایدهی این لهجه کجاست؟ چه اثری در روند فیلم میگذارد؟ متأسفانه هیچ تأثيری.
شخصیت استراتوسفر یک آتوبات غولپیکر پیر است که به یک هواپیما بزرگ تبدیل میشود. او بهخاطر سن بالایش به بقیه هشدار میدهد که موتورش مثل سابق کار نمیکند و اندکی ترس در دل مخاطبان میاندازد، اما در ادامه شخصیت میراژ با یک شوخی بیمزه ترس موجود از عواقب خراب بودن موتور را تبدیل به یک کمدی ناخواسته میکند و پتانسیل نقطهضعف استراتوسفر را هدر میدهد. درصورتی که با استفاده از همین نقطهضعف امکان ساخت یک سکانس هیجانانگیز دربارهی سقوط هواپیما بهراحتی مهیا بود که متأسفانه قدر آن را ندانستند.
در ادامهی نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts یک مثال خوب از فیلمی میزنم که قدر چنین لحظاتی را میداند.
نمایی از شخصیت ویلجک در فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
مرز سهگانه؛ فیلمی که قدر لحظاتش را میداند!
فیلم سینمایی مرز سهگانه Triple Frontier اثری در ژانر اکشن ـ سرقت و محصول سال ۲۰۱۹ است. در این فیلم شخصیتهای اصلی بهعلت پرواز در ارتفاعی فراتر از ظرفیت هواپیمایشان سقوط میکنند و وارد ماجرایی جدید میشوند. برخلاف فیلم تبدیلشوندگان: ظهور جانوران، در مرز سهگانه محدودیت ارتفاع پرواز هواپیما تبدیل به یک تهدید جدی برای شخصیتهای فیلم میشود، در صورتی که در سری جدید تبدیل شوندگان چنین تهدیدی را نمیبینیم!
شخصیتهایی که در فیلم از همه بدتر عمل میکنند آرکی، چیتور و راینوکس هستند. از این سه شخصیت حتی یک تیپ ساده هم درست نمیشود! بزرگترین نقطهضعف این اثر در نقد فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران به این سه شخصیت تعلق دارد. برای این سه شخصیت حتی هویتی بهاندازهی فضای دههنودی فیلم هم ساخته نمیشود! ما حتی از قدرتهای این سه شخصیت نیز خبر نداریم! نه نقاط قوتشان برایمان آشکار میشود و نه نقاط ضعفشان! تنها نقش مهم این سه شخصیت مشارکت آنها در مبارزهی نهایی علیه ارتش یونیکورن است که همان هم بهخاطر هویت شکلنگرفتهی این سه شخصیت تأثير خاصی روی مخاطب نمیگذارد!
درمجموع، شخصیتپردازی محصول جدید دنیای تبدیل شوندگان حرف خاصی برای گفتن ندارد! در ادامهی نقد و بررسی فیلم Transformers: Rise of the Beats به بررسی شخصیتهای منفی فیلم میپردازیم.
نمایی از تروکانها در فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران؛ دیو سپیدی که در انتها تبدیل به خرگوش شد!
وضعیت خبیثان فیلم نیز بهتر از قهرمانان نیست. غیر از یونیکورن سیارهخوار، سه شخصیت منفی اصلی در فیلم حضور دارند که عضو گروه تروکانها هستند. گروه تروکانها زیرمجموعهای از دیسِپتیکانها محسوب میشوند و تهدید ضعیفتری برای آتوباتها هستند، اما در این فیلم نقش آنتاگونیست اصلی را بازی میکنند.
[توضیح اصطلاح سینمایی آنتاگونیست:به شخصیت خبیث و منفی فیلم که در تقابل و دشمنی با شخصیت مثبت است، آنتاگونیست میگویند.]
بااینکه استفاده از تروکانها بهجای دیسپتیکانها حرکتی هوشمندانه و جدید است، اما از این پتانسیل بهشکل بدی استفاده میشود. فیلم نهتنها توضیحی راجعبه این سه شخصیت منفی نمیدهد، بلکه در نمایش قدرتها و تواناییهای آنان نیز شکست میخورد.
شاید شخصیت اسکورج در ابتدا دمار از روزگار قهرمانان قصه دربیاورد و حتی بامبلبیِ دوستداشتنی را بکشد، اما در انتها بهخاطر بیهدف و بیسروته بودن مبارزهها بهشکلی ناگهانی ضعیف و آسیبپذیر میشود. بهخاطر نداشتن سروته در مبارزهها، آپتیمس پرایم بهراحتی اسکروج را در نبرد نهایی شکست میدهد؛ درحالی که در مبارزههای ابتدایی فیلم پرایم حتی یک خراش هم روی اسکورج نینداخت!
دو ربات آنتاگونیست دیگر، نایتبرد و بتلترپ وضعیت بهمراتب بدتری دارند. آنها اوایل فیلم بهشکلی غیرمنطقی قوی هستند؛ بهحدیکه مخاطب آنها را شکستناپذیر میبیند، اما در مبارزهی پایانی بامبلبی تنها با یک حرکت هردوی آنها را نابود میکند! ما حتی یک نمای کامل از این دو ربات را نمیبینیم!
واقعاً عجیب است که چطور شروران کاریزماتیکی مثل لاکدون و سِنتینِل پرایم جای خود را به شروران نیمبعدی این فیلم دادهاند! درمجموع، شروران و قهرمانان در نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts نکتهی مثبتی تلقی نمیشوند و چیزی برای ارائه ندارند!
هالیوود؛ ماشین بیسلیقهی پولساز!
در یادداشتی بر فیلم Transformers: Rise of the Beasts، نقدی بر هالیوود و تهیهکنندگان آن میکنیم! اینروزها که اعتصاب نویسندگان و بازیگران موضوع داغ سینمای جهان به شمار میرود، فرصت خوبی است تا بار دیگر هدف واقعی هالیوود از فیلمسازی را یادآوری کنیم.
دغدغهی اصلی سرمایهگذاران و کمپانیهای فیلمساز کسب درآمد و به گردش درآوردن چرخدندههای اقتصاد سینما است که در نوع خود هیچ اشکالی ندارد. بههرحال هر فرد شاغل باید از شغلش پول دربیاورد، اما گاهی اوقات دغدغهی پول درآوردن به کیفیت محصول نهایی ضربه میزند. این طرز تفکر بهجای داشتن خلاقیت در نحوهی تولید محصول، باعث خلاقیت در نحوهی درآمدزایی میشود! نمونهی بارز آن نیز سری جدید فیلم تبدیل شوندگان است.
برای فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران تبلیغات بسیاری شده است که وعدهی یک سری جدید را میدهد. مخاطبان حسابی ذوقزده و امیدوار میشوند و این امیدواری با اعلام خبر حضور ماکسیمالها در فیلم افزوده میشود. وقتی به تماشای نتیجهی نهایی مینشینیم، فقط یک فرمول قدیمی حسابشده و تکراری پولساز را میبینیم که هیچ هدفی بهغیراز درآمدزایی ندارد و درنتیجه کیفیت محصول نهایی نیز کوچکترین اهمیتی پیدا نمیکند. سازندگان با استفاده از این فرمول کهنه و قدیمی آثار گوناگون پرفروشی را خلق کردهاند؛ بنابراین سرمایهگذاران خیالشان بابت سوددهی فیلم نیز راحت است که همین اتفاق میافتد.
نتیجهی این حقهی کثیف و نوآوری در پولسازی بدون توجه به کیفیت، درآمدزایی نسبتاً قابلتوجه این اثر است که از فیلم ساختارشکن و شاهکاری مثل مردعنکبوتی: آنسوی دنیای عنکبوتیSpider man: Across the Spider Verse بیشتر فروش کرد؛ چرا؟ هدف اصلی ساخت سری جدید تبدیل شوندگان ارائهی یک محتوای بهتر و جدیدتر از سری قبلی طبق وعدههای توخالی نبود؛ بلکه هدف فروختن مجدد همان گنجشک رنگشدهای است که زمانی جای قناری میفروختند.
گنجشک همان گنجشک قبلی است؛ منتها اینبار آن را بهجای یک بلبل به مخاطبان میفروشند! در پاسخ به این حرکت ناجوانمردانه میتوان گفت ریسکپذیری و خلق آثار جدید، موفقیتهای مالی و کیفی خوبی را در پیش دارد. کافی است ماجرای ساخته شدن فیلم سِوِن Seven را بهیاد بیاورید که تهیهکنندگان قصد جایگزین کردن پایان شوکهکنندهاش با یک پایان لوس و آبکی را داشتند. چرا؟ چون از نرسیدن به درآمدزایی کافی میترسیدند و اولین دغدغهی آنها فقط و فقط پول بود.
پول درآوردن خوب است، اما زمانی که ایدهها و فرصتهای استثنایی و ناب فقط بهخاطر اندکی سود بیشتر قربانی فرمولهایی تکراری و نخنما میشوند، بهتر است کمی در این طرز تفکر تجدیدنظر شود. سرمایهگذاران هالیوود نیز نگران نباشند؛ آنها فقط ایدههای ناب و وعدههای فراوانشان را عملی کنند و مطمئن باشند مخاطبان آنها را به سودآوری کلانی میرسانند!
نمایی از دو شخصیت چیتور و آپتیمس پرایمال در فیلم تبدیل شوندگان ظهور جانوران
فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران؛ ظهوری کمرمق!
در این مطلب نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts جدیدترین فیلم مجموعهی طولانی تبدیل شوندگان را از جوانب مختلف نقد و بررسی کردیم. فیلم تبدیل شوندگان: ظهور جانوران با تکرار فرمولی که مایکل بِی در سریهای قبلی بهکار میبرد، یک تجربهی بهشدت معمولی را به مخاطبان عرضه میکند و هدفی بهغیراز سودآوری در گیشه ندارد. فیلم با بیشرمی مدعی نوآوری است، اما گاهی حتی از فیلمهای سری قبل، که آنها نیز فیلمهای ناقصی بودند، ضعیفتر عمل میکند. درنهایت با یک سؤال نقد را تمام میکنم: طراحی یک عملیات حسابشده و گذاشتن کلاهی بزرگ بر سر مخاطبان فقط برای اندکی سودآوری بیشتر؛ به چه قیمت؟؟
برای مطالعهی سایر نقدهای فیلمهای معتبر جهان و ایران، مجلهی هنری اهل سینما پیشروی شماست!
فیلم جوکر: جنون مشترک به کارگردانی تاد فیلیپس دنبالهای است که مخاطبان و منتقدان انتظار بسیار بالایی از آن داشتند؛ اما آیا این دنباله همان تأثیرگذاری روانشناختی و اجتماعی فیلم اول را حفظ کرده است؟
«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن با ذکر نکات مثبت و منفیاش میپردازیم و لایههای مکتب پستمدرنیسم را در قسمتهای مختلف این انیمه بررسی میکنیم.
فیلمای تبدیل شوندگان دیگه از نفس افتادن.
شیردوشیشون دیگه جواب نمیده
بله محمد جان، درسته