بهنظر شما بهترین سریال تلویزیونی ساختهشده در جهان چه نام دارد؟ پاسخ ساده است؛ به اعتقاد بسیاری از مردم و منتقدان سریال better call saul یکی از بهترین سریالها بهشمار میآید. روایتی از آغاز تا شاید پایان زندگی یک مرد، یک برادر، یک همسر و البته یک وکیل سطح پایه. زندگی همیشه آنگونه که انتظار دارید پیش نمیرود و گاهی برادرها پشتهم نیستند. حقیقت همیشه پیروز نیست و هرازگاهی ماه تا ابد پشت ابرها میماند. همهی این عوامل دستدردست هم میدهند تا شما به جایی که نباید برسید و ناچار شوید تصمیمهایی بگیرید که روزی از آنها گریزان بودید؛ درنهایت تبدیل به فرد جامعهستیزی میشوید که بهجای تلاش برای به کرسی نشاندن عدل و داد، آن را پنهان میکنید.
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما قرار است به نقد سریال better call saul بپردازیم. ما در این نقد قصد داریم سریال «بهتره با ساول تماس بگیری» را از جنبههای گوناگون و بهتفکیک فصلهای آن بررسی کنیم تا دریابیم چرا این سریال شایستهی لقب بهترین سریال تلویزیونی است. بهطور قطع در پایان میفهمید که اگر تاکنون به سراغ این سریال نرفتهاید، باید آن را در اولویت فهرست «سریالهایی که با حتماً ببینید» بگذارید.
آنچه در نقد پیشرو میخوانید...
بد نیست نقد سریال بهتره با ساول تماس بگیری را با دیدن تیزری از فصل یک آن آغاز کنیم تا بیشتر به جذابیتهای آن پیببریم.
ساول گودمن، مدافع مجرمان خردهپا یا همان جیمی مکگیل پیشین، همیشه سائول گودمن، وکیل متخصص شیمیدان و فروشنده شیشه، والتر وایت، نبود. شش سال پیش از اینکه گودمن وکالت بدنامترین جنایتکار آلبوکرکی را آغاز کند، جیمی مک گیل یک وکیل خردهپا بود که تلاش میکرد نامی برای خود دستوپا کند. او یک قهرمان قدرتمند برای مشتریان کمدرآمد خود بود؛ مردی مستضعف که اخلاق و جاهطلبیهایش اغلب با یکدیگر در تضاد بودند. او با وجود تلاش فراوان از سوی برادر بزرگش که از قضا وکیل برجسته و نخبهای است، حمایتی دریافت نمیکند و اغلب تحقیر میشود. دوستی او با کیم و بعدها ازدواجش با او، افق تازهای در زندگی جیمی میگشاید؛ هرچند این زندگی زیبا چندان دوام نیاورد… .
جوایز و نامزدیهای سریال better call saul
ـ برنده جایزه انتخاب منتقدان برای بهترین بازیگر در سریال درام (باب اودنکرک) در سال 2023
ـ برنده جایزه انتخاب منتقدان برای بهترین سریال درام در سال 2023
ـ برنده جایزه انتخاب منتقدان برای بهترین بازیگر مکمل در سریال درام (جیانکارلو اسپوسیتو) در سال 2023
ـ برنده جایزه ماهواره برای بهترین بازیگر در سریال درام (باب اودنکرک) در سال 2023
ـ برنده جایزه ماهواره برای بهترین سریال درام تلویزیونی در سال 2021
ـ برنده جایزه ماهوار برای بهترین بازیگر مکمل سریال درام (مایکل مککین) در سال 2018
ـ برنده جایزه ماهواره برای بهترین بازیگر مکمل زن سریال درام (ریا سیهورن) در سال 2016
ـ برنده جایزه ماهواره برای بهترین سریال درام تلویزیونی در سال 2016
ـ برنده جایزه AFI برای برنامه تلویزیونی در سال 2023
ـ برنده جایزه AFI برای برنامه تلویزیونی در سال 2021
ـ برنده جایزه AFI برای برنامه تلویزیونی در سال 2019
ـ برنده جایزه AFI برای برنامه تلویزیونی در سال 2017
ـ برنده جایزه AFI برای برنامه تلویزیونی در سال 2016
نقد سریال better call saul فصل اول؛ همهچیز خوب است، مرد!
یکی از مهمترین نکات در نقد سریال بهتره با سال تماس بگیری این است که بهشیوهی معمول پیش نمیرود و ما پایان سریال را میدانیم. قالب سریال یک پیشدرآمد است؛ به این معنا که ما میدانیم مک گیل به گودمن، یک وکیل ناخالص تبدیل میشود. در این سریال برخلاف breaking Bad بریکینگ بد، دنیا و جهان اطراف مقصر نیستند. مک گیل سرطان و البته خانوادهای ندارد که بعد از مرگش از آنها پشتیبانی شود. پرسش اصلی و کاملاً برجسته در بخش پایانی فصل یک، هنگامی که جیمی به مکان دیرینهاش و ترفندهای گذشتهاش برمیگردد این است: «آیا او گودمن است؟» اگر بله، چگونه هردو (ساول و جیمی) پدید میآیند؟
در بررسی سریال better call saul و برکینیگ بد breaking bad باید گفت هردو عمیقاً به شخصیتها وابستهاند؛ هم از منظر شخصیتی که به تصویر میکشند و هم از دیدگاه یکپارچگی این شخصیتها. شخصیت والتر وایت فرسوده میشود و انگار موردحمله سرطان قرار گرفته است، اما مک گیل برعکس است و خودش رشد میکند؛ مانند سرطان. این قیاس بسیار شگفتانگیز است؛ چراکه سریال better call saul باعث میشود دائماً breaking badرا ارزیابی کنید و از خود بپرسید: «مک گیل در چه چیزی خوب است؟»
اعترافی را که والتر وایت دربارهی ساخت و فروش شیشه کرد بهیاد بیاورید: «من در این کار خوب بودم». او خوب بودن در ساخت شیشه را دلیل تداوم کارش میدانست. شاید جیمی در کلاهبرداری مهارت دارد؛ به این معنی که تظاهر میکند آدم خوبی است، اما نیست! او تمایل دارد به همه بگوید که وکیل بزرگی است؛ اما نمیتواند آن را مدیریت کند.
نقد سریال better call saul فصل دوم؛ دگرگونی ساول گودمن ادامه دارد
موارد بسیاری در بررسی سریال بهتره با سال تماس بگیری برای دوست داشتن وجود دارد. سریال زیبای better call saul با بازی فوقالعادهی بازیگرانش یکی تأثیرگذارترین و خیرهکنندهترین فیلمبرداریهای تلویزیونی را دارد. در فصل دوم، آشکار است که اصرار بر کوچک نگه داشتن سریال و پرهیز از افزودن شخصیت و فضا مانع از دستیابی به پتانسیل کامل شده است. در نقد سریال باید به این نکته اشاره کنیم که «بهتره با ساول تماس بگیری» به سرعت آهسته و دقیق خود میبالد؛ هرچند گاهی بهاندازهی فصل یک رقم و انرژی ندارد. هر قاب از این سریال میتواند داستان خود را بگوید. بهطور مثال، تصویر کیم در پارکینگ میان دو تابلوی خروج پارهشده بهبهترینشکلممکن به مخاطب نشان میدهد که این شخصیت با تضادی در درونش روبهروست.
در فصل دوم از سریال بهتره با ساول تماس بگیری هرچند شخصیتهایی مانند ناچو، ارنی و حتی هکتور سالامانکا گسترش یافتهاند و به آنها عمق داده شده است، اما شماری از شخصیتها به حاشیه رفتهاند. بهطور مثال، ربکا (همسر چاک) آنقدر شخصیت مهمی بود که بخشی از یک قسمت را به نام خود کرد.
در نقد فصل دوم سریال better call saul باید گفت اگر قهرمانی وجود داشته باشد، کیم است. برخی از بهترین بخشهای فصل دوم مبارزه او با پایبندی به اخلاقیاتش و درعینحال پیشبرد حرفهاش است. کیم در این فصل بهطور عمدهای رشد کرده است. نمیتوان لذتی را که کیم پس از دریافت قرارداد میسا وردی ابراز کرد در هیچ قسمتی دید.
بدیهی است که باب اودنکرک و جاناتان بنکس را بهدلیل اینکه ستارگان پرفروغ سریال بودند ستایش کنیم. در این سریال گاهی احساس میشود که بنکس در نقشآفرینی خود اهداف متفاوتی از better call saul را دنبال میکند. نبرد ارادهی او با هکتور سالامانکا و فداکاریاش در قبال نوهاش تأثیر بزرگتری بر جهان بیرون و شخصیتهای دیگر دارد. در این میان نمیتوان نقش مهم بازیگران فرعی سریال بهتره با ساول تماس بگیری را نادیده گرفت. بهطور مثال، شخصیت مایکل مککین. هرچند از مایکل مککین کمتر در فصل دو استفاده شد، اما یک جاذبهی باورنکردنی برای شخصیت پیچیده و نفرتانگیز چاک به ارمغان آورد. او در مصاحبهاش با IMDB به چگونگی شکلگیری و اجرای شخصیت چاک پرداخته است که شما را به دیدن بخشهای جذاب این مصاحبه دعوت میکنیم.
بخشهایی از صحبتهای مایکل مککین دربارهی سریال بهتره با ساول تماس بگیری
نقد سریال better call saul فصل سوم؛ رقم خوردن لحظات عالی
در تحلیل سریال better call saul باید بگوییم که سریال در فصل سوم رشد و پیشرفت داشته است. این فصل حول محور جیمی مک گیل میچرخد تا ساول گودمن را کامل کند. بزرگترین مشکل این درام، ترکیب دو سریال با موضوعهای مختلف است. یکی از آنها مبارزه اخلاقی، زندگی پرفرازونشیب و روابط پیچیده جیمی است و دیگری در پی کشف معاملات جنایی سران کارتل به همراه مایک است. هرچند این سریال در فصل سه بخشهایی دارد که شکاف میان این دو روایت را محسوستر میکند، اما موفق میشود مشکلات را از سربردارد، تعادلی میان دو موضوع برقرار کند و تمرکز را بر جیمی برگرداند. همچنین نخستین برخورد مایک و چاک نیز بهعنوان یک امتیاز در این فصل رخ میدهد.
در بررسی سریال better call saul باید بگوییم که در فصل سوم نخستین تصویر گوستاو فرینگ شرور برای طرفداران breaking bad به نمایش درمیآید. فرینگ بهجای اینکه بر روند داستان تسلط پیدا کند، حضورش به معنیدار کردن پیوند میان مایک، ناچو و هکتور سالامانکا کمک میکند. از جاذبههای ناچو، همدستی او در تبدیل کردن هکتور به مردی ویلچری است که در breaking bad با او آشنا شدیم. در کنار هم بودن این بازیگران فوقالعاده است و ظرافتی مثالزدنی در بازی هرکدام از آنها دیده میشود. آن صحنهای را که گاس پس از سقوط هکتور به ناچو نگاه معناداری میاندازد بهیاد بیاورید. وجود این صحنهها به بهتر شدن سریال کمک میکند. درگیری چاک و جیمی نیز از آغاز محور این سریال بوده است.
بهنظر میرسد سازندگان هرچه در توان داشتند برای پرتنش کردن این رابطهی برادری به رخ کشیدند. جیمی، چاک را در دادگاه در حضور همگان تخریب میکند که نقطهعطف بزرگی برای این سریال و رابطهی ایندو بهشمار میآید. همه اینها بخشی از روند تمایل جیمی به شخصیت ساول گودمن است. این یک امتیاز ویژه برای باب اودنکرک است که بازی او لحظات ظریفی را به تصویر میکشد و جیمی را به سمت سویهی تاریک این شخصیت سوق میدهد. کیم در روند این تغییر در کنار او بهعنوان شریک به مبارزه ادامه میدهد؛ درهمانحال که کنترل خود بر حرفهاش را از دست میدهد، جیمی نیز در حال افول است.
یکی از مسیرهای مبهم مربوط به چاک است که با وجود تلاش برای سلامتی خود، در پایان فصل اقدام به خودکشی میکند. آیا واپسین کلمات دردناکی که به جیمی گفت، نقطهعطف زندگی او شد؟ به هماناندازه که چاک منفورترین شخصت در تحلیل سریال better call saul است، بازی مککین او را از یک شخصیت بدذات به یکی از زیباترین و جذابترین، نفرتانگیزترین و دلخراشترین شخصیتهای سریال تبدیل کرد. این برتری در تحلیل سریال بهتره با سال تماس بگیری در فصل سه وجود دارد و ما پیچیدگیهای اخلاقی را در پس هر شخصیت و هر تصمیمی در این سریال میبینیم. هنگامی که ناچو میخواهد برای محافظت از پدرش هکتور را بکشد، با او همدردی میکنیم. هنگامی که چاک هرکاری میکند تا جیمی مجوز وکالتش را از دست بدهد، از او خشمگین میشویم؛ همانطور که وقتی جیمی برای انتقام گرفتن، چاک را به شرکت بیمه ارجاع میدهد.
یکی از جالبترین رویدادها، تصمیم مایک برای کار با گاس است. این سکانس یک انتقال بزرگ از سریال بریکینگ بد است که نویسنده و کارگردان در بخشهای بعدی چندان به آن نپرداختند. این تصمیم، مایک را در موقعیت بسیار جالبی میگذارد. همانندی خاصی میان تلاش مایک برای یافتن تعادل اخلاقی در زندگی با آنچه جیمی در چند فصل گذشته با آن روبهرو بوده است وجود دارد.
نقد سریال better call saul فصل چهارم؛ چه کسی جن را آفرید؟
مانند همهی فصلهای پیش، فصل چهارم با صحنه سیاهوسفید جن، ساول گودمن پیشین، آغاز میشود. در بررسی سریال better call saul شاید بتوان گفت که این سریال تنها پیش درآمدی بر breaking bad نیست، بلکه پیشدرآمدی بر زندگی آیندهی جن یا سری آینده در جستوجوی جن، یا چیزی مانند آن باشد (البته انتظار نداشته باشید سیاهوسفید فیلمبرداری شود!). شاید کسی باور نکنید ساول گودمنی که این همه شادی را به سریال اندوهبار بریکینگ بد افزوده بود، موجودی بینهایت دلشکسته باشد. همانگونه که در دو فصل نخست بهخوبی نشان داده شد، جیمی در آغاز اغلب برادر مثبتتر و از نظر اخلاقی قابلتغییر و احمق برای چاک بود.
کینهی چاک و خوار شدن جیمی توسط او، جیمی را به روزگار تاریک فصل سه رساند. او بهدلیل دلشکستنهای آرام و پیوستهی برادرش به ضعف اراده دچار شده است. این موضوع، یکی از جسورانهترین ترفندهای تغییر شخصیت در تاریخ تلویزیون است که از جهاتی غافلگیرانه محسوب میشود.
بازتاب صمیمیت و احساسی که جیمی دربارهی برادرش داشت نشان از این دارد که چیزی در درونش شکسته است. واقعیتی که نشان داد جیمی نهتنها توانست انجمن وکلا را فریب دهد، که خود کیم را نیز فریب داد. بازی باورنکردنی شخصیت کیم (با بازی رئا سیهورن) و تبدیل شدن جیمی به چیزی تاریکتر که از ناامیدی نشئت میگرفت، خط پایانی برای فصل چهار میسازد. آن سکانس به یک صحنهی مرگ شبیه شده است. هیچ انسانیتی در جیمی دیده نمیشود. صمیمیت ساختگی او هنگام تعریف خاطرات برادرش ضمن غافلگیر کردن شریک زندگیاش، توجه غریبههای حاضر در اتاق را به خود جلب میکند. تماشای او که در پایان این قسمت از کیم دور میشود و چهرهی خندانش که در حال محو شدن است، برای هیچکس باورکردنی نیست.
در نقد و بررسی سریال better call saul باید گفت که این سریال پیشدرآمدی است که بهتنهایی میتواند روی پای خود بایستد؛ مانند جیمی که دیگر به کمک برادر بزرگش نیاز ندارد. توانایی تنها ایستادن یک دستاورد عالی است و رقابت تنگاتنگی با سریال بریکینگ بد دارد که یکی از بهترین درامهای ساختهشده تا امروز است.
better call saul در پایان فصل چهارم به وعدهای که از آغاز و در عنوان سریال به بینندگان داده بود عمل کرد. در این سریال هر عنصر ضعیف و نوظهور به پایهای محکم برای پیشبرد داستان تبدیل شدهاند. بهتره با ساول تماس بگیری آغاز عجیبی دارد و پیش از شروع فصل نخست، بیشتر بهعنوان یک کمدی نیمساعته تصور میشد؛ حتی بخشهای نخستین آن با برخی صحنههای کمدی و اندکی ترحمبرانگیز ازجمله فاجعه طراحی و نصب بیلبورد تبلیغ جیمی پیش رفت. وینس گیلیان و پیتر گولد بهتدریج دریافتند که better call saul بهترین کارکرد را بهعنوان یک تراژدی خالص دارد. چرایی تأثیرپذیری از ژانرهای گوناگون و اهمیت گزینش درست آن در مقاله چرا باید فیلم ببینیم بیان شده است.
نقد سریال better call saul فصل پنجم؛ یک قدم تا پایان
در فصل پنجم کاستیهای ابتدایی سریال همچنان پابرجاست. در نقد و بررسی سریال بهتره با سال تماس بگیری میتوان دریافت که این سریال در بیشتر بخشها مانند دو سریال موازی پیش رفته است. یکی از قسمتها به بررسی شخصیت عالی و اغلب ویرانگر میپردازد که بیشتر در بافت حقوقی رخ میدهد و تبدیل جیمی به سائول گودمن را دنبال میکند. بخش دیگر یک درام جنایی خیلی خوب دربارهی حرکت قدرتها و درگیریهای مرگبار درون و پیرامون کارتل سالامانکا است. گاهی این خطوط داستانی با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند و در بخشهای پایانی فصل پنجم با تهدید فراگیر و قریبالوقوع لالو بههم میپیوندند.
بااینحال، در فصل پنجم شاید مهمترین پرسش این باشد که سرنوشت کیم چه میشود؟ به این معنی که آیا کیم زنده میماند و میتواند روحیات پیشن خود را حفظ کند یا خیر. او و جیمی مانند دزدان به یکدیگر بافته شدهاند و بهنظر میرسد چرخش آنها بهسوی تاریکی است (پایان فصل 5)؛ هرچند تعادل میان آنها به شکل کوچک ولی مهمی تغییر کرده است. در حالی که کیم بهسرعت در مسیر حرفهای خود پیش میرود، بهنظر میرسد حس تردید تازهای بر جیمی فشار میآورد. گویا او نیز متوجه شده که به نقطهی عطفی رسیده است و تمایلی به رها کردن جیمی مک گیل و پذیرش زندگی آینده خود بهعنوان سائول گودمن ندارد.
درنهایت، باید گفت تبدیل فصل 5 از سریال better call saul به سریال بریکینگ بد با ورود والتر و جسی کلید میخورد. اکنون پس از پنج فصل که سریال پازلها را مرتب چیده و ما را با پیچیدگیهایش همراه کرده است، وقت آن میرسد که بینندهی سقوط شخصیتها و نافرجامی اجرای عدالت باشیم. پایانی که در نقد فیلم باشو غریبه کوچک بهخوبی به آن اشاره شده است.
نقد سریال better call saul فصل شش: چرخش دوبارهی کیم
در حالی که همه منتظر فصل ششم بودند، نخستین نیمه از فصل نهایی این سریال آنگونه که AMC معرفی کرد غافلگیرانه آغاز شد. درست مانند پیشینهی خود، بریکینگ بد، فصل نهایی به دو بخش تقسیم میشود. سریال به حالت موازی همیشگی خود برمیگردد و نمیتوان فهمید کدام نیمه جذابتر از دیگری است. این بخشها بهشدت انفجاری و جذاب پیش میروند.
دو قسمت نخست، بازتاب درام مطمئنی است که در تمام پیشبرندههای داستان حضور دارد. هر نشانی از اتمام رابطه ساول و کیم به زیبایی آغاز آن است. یکی از تأثیرگذارترین ویژگیها، باثبات ماندن این سریال است که در کل شش فصل نیز دیده میشود. لذتهای سریال همچنان همان لذتهاست؛ اجراها از حرکت نیفتاده و داستان نیز از دست نرفته است. این شخصیتها و دنیایی که در آن زندگی میکنند با گذشت زمان پربارتر و پیچیدهتر شده است. بازیگران و نویسندگان استعداد خود را برای رقصیدن میان تنشهای نفسگیر، تراژدی دردناک و خندههای از تهدل حفظ میکنند؛ بهویژه در نقد فصل ششم better call saulقسمت اول و دوم به چنین لحظاتی میتوان اشاره کرد.
سریال بهتره با ساول تماس بگیری ادامه یافت؛ چراکه از پیچیدگیهای یک طرح داستانی ظریف بهره میبرد. پیچیدگیهایی از جنس حماقت با چاشنی قانون که جیمی آنها را طراحی کرد. چیدن برنامههای ریزبینانه و ظریفی که مایک به دستور گاس ریخته بود بهعنوان بخشی از یک روند جنایتکارانه محسوب میشود.
در نقد و بررسی سریال better call saul باید گفت که این سریال هنوز هم یکی از برجستهترین سریالهای ساختهشده در جهان است. از منظر زیبایی و ترکیب مفهومی شاتها بگیرید تا عادت بازیگوشانهای که دوربین را در مکانهای عجیب قرار میدهد (از جمله همراه شدن با یک بسته در گذر از درگاه اشعه ایکس یا مکثی در کنار یک حشره معمولی که مشغول کار خودش است) و لحظات تپندهای که در فصلهای پیشین نبوده است.
درنهایت، پیامد تصمیمهایی که در فصلهای پیش گرفته شده است آشکار میشود. برای شخصیتهای باندباز better call saul موضوع اصلی زنده ماندن است. مبحث زنده ماندن موضوع بسیاری از فیلمهای برجسته بوده است که در نقد فیلم جنگ جهانی سوم به آن پرداختهایم. پس از تلاش ناموفقی که در فصل پنج به جان لالو صورت گرفت؛ او بهدنبال یافتن راز گاس و زیرزمین پنهانیاش است.
در نقد سریال better call saul فصل ششم قسمت چهارم میتوان گفت که دید سریال همچنان با ناچو و تلاشهای حیاتیاش پیش میرود. شخصیتی که در طول سریال طرفداران بسیاری پیدا کرده، اما انتخابهایش او را بیشتر در کانون توجه قرار داده است. ناچو نهتنها یکی از دلسوزترین شخصیتهای کارتل است، که پرشورتر از دیگران نیز هست (به هکتور، پسر عموها یا گاس نگاه کنید). همچنین او یکی از معدود افرادی است که سرنوشتش پیشتر در breaking bad مشخص نشده بود. تهدید به جان او به این صحنهها هیجان میبخشد، مسئلهای که دربارهی مایک صدق نمیکند؛ چراکه میدانیم او زنده میماند تا نمایان شدن هایزنبرگ را ببیند.
پایان سریال better call saul؛ آیا میتوانیم به رهایی جیمی امیدوار باشیم؟
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما، به نقد سریال better call saul که یکی از محبوبترین سریالهای حال حاضر دنیاست پرداختیم. این سریال در طول فصل نخست بهطرز شگفتانگیزی بدیع است. بهتره با ساول تماس بگیری در این مدت مانند بریکینگ بد هیچ قسمت و سکانس خستهکنندهای ندارد. این سریال نهتنها از نسخهی پیشین خود پیروی میکند، بلکه به تفسیری از آن تبدیل شده است.
به مردانی که در دنیای رو به ویرانی زندگی میکنند چه میگذرد؟ بریکنیگ بد نابترین نمونهی این ژانر است؛ چراکه این پرسش را با روشنترین حالت ممکن مطرح میکند. بریکینگ بد داستان یک آموزگار شیمی و پدری را نشان میدهد که بهدلیل سرطان و فقر، خود را به یک سلطان مواد مخدر تبدیل میکند. وینس گیلیان به چیزی دست یافت که هیچکدام از سازندگان سریالهای تلویزیونی تاکنون به آن دست پیدا نکردهاند، او یک برنامهی پرطرفدار را از درون از هم پاشید و به شکلی کاملاً جذاب در سریالی دیگر تشریح کرد.
واقعا دقت کنید
هیچ تعصبی ندارم رو حرفی که میخوام بزنم !
تمام جذابیت better call saul فقط بخاطر استفاده از کاراکترها و اتمسفر دنیای بریکینگ بد بود
تمام فصل هارو بچینی کنار هم، در حد یک قسمت از بریکینگ بد هم نمیشه
واقعا افتضاح بود
فصل یک که کلا در حد یک سریال ایرانی بود
فصل 2 و 3 بخاطر وجود کاراکتر چاک جذاب بود
فصل 4 و 5 فضای مبهم و درهم ریخته ای داشت که اصلا معلوم نبود نویسنده ها هدف نهاییشون چیه !
فصل 6 هم که مثلا اوج جذابیت این سریال بود، در حد یک بمب ساعتی روی لاکپشت(بریکینگ بد) هم نبود …
better call saul برای من در حد ماتریکس 4 بود که گند زد به سه گانه ماتریکس .
اقای محمد سپاس از بیان نظرتان. طبیعتا دیدگاه ها نسبت به اثار هنری گوناگون هست و هرکسی می تواند نظری متفاوت داشته باشد که محترم هست. شاید breaking bad سرعت بیشتر و هیجان آشکاری در زمینه ساخت و توزیع شیشه داشته باشد.یا صحنه های پرتب و تاب پلیسی و خشونت بیشترو … ولی چیزی از ارزش های این اثر کم نمی کند. به هر روی این نقد و نظر من بود که خوشحالم خواندی و پاسخ دادی.
فیلم جوکر: جنون مشترک به کارگردانی تاد فیلیپس دنبالهای است که مخاطبان و منتقدان انتظار بسیار بالایی از آن داشتند؛ اما آیا این دنباله همان تأثیرگذاری روانشناختی و اجتماعی فیلم اول را حفظ کرده است؟
«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن با ذکر نکات مثبت و منفیاش میپردازیم و لایههای مکتب پستمدرنیسم را در قسمتهای مختلف این انیمه بررسی میکنیم.
واقعا دقت کنید
هیچ تعصبی ندارم رو حرفی که میخوام بزنم !
تمام جذابیت better call saul فقط بخاطر استفاده از کاراکترها و اتمسفر دنیای بریکینگ بد بود
تمام فصل هارو بچینی کنار هم، در حد یک قسمت از بریکینگ بد هم نمیشه
واقعا افتضاح بود
فصل یک که کلا در حد یک سریال ایرانی بود
فصل 2 و 3 بخاطر وجود کاراکتر چاک جذاب بود
فصل 4 و 5 فضای مبهم و درهم ریخته ای داشت که اصلا معلوم نبود نویسنده ها هدف نهاییشون چیه !
فصل 6 هم که مثلا اوج جذابیت این سریال بود، در حد یک بمب ساعتی روی لاکپشت(بریکینگ بد) هم نبود …
better call saul برای من در حد ماتریکس 4 بود که گند زد به سه گانه ماتریکس .
اقای محمد سپاس از بیان نظرتان. طبیعتا دیدگاه ها نسبت به اثار هنری گوناگون هست و هرکسی می تواند نظری متفاوت داشته باشد که محترم هست. شاید breaking bad سرعت بیشتر و هیجان آشکاری در زمینه ساخت و توزیع شیشه داشته باشد.یا صحنه های پرتب و تاب پلیسی و خشونت بیشترو … ولی چیزی از ارزش های این اثر کم نمی کند. به هر روی این نقد و نظر من بود که خوشحالم خواندی و پاسخ دادی.
واقعا دقت کنید
هیچ تعصبی ندارم رو حرفی که میخوام بزنم !
تمام جذابیت better call saul فقط بخاطر استفاده از کاراکترها و اتمسفر دنیای بریکینگ بد بود
تمام فصل هارو بچینی کنار هم، در حد یک قسمت از بریکینگ بد هم نمیشه
واقعا افتضاح بود
فصل یک که کلا در حد یک سریال ایرانی بود
فصل 2 و 3 بخاطر وجود کاراکتر چاک جذاب بود
فصل 4 و 5 فضای مبهم و درهم ریخته ای داشت که اصلا معلوم نبود نویسنده ها هدف نهاییشون چیه !
فصل 6 هم که مثلا اوج جذابیت این سریال بود، در حد یک بمب ساعتی روی لاکپشت(بریکینگ بد) هم نبود …
better call saul برای من در حد ماتریکس 4 بود که گند زد به سه گانه ماتریکس .
اقای محمد سپاس از بیان نظرتان. طبیعتا دیدگاه ها نسبت به اثار هنری گوناگون هست و هرکسی می تواند نظری متفاوت داشته باشد که محترم هست. شاید breaking bad سرعت بیشتر و هیجان آشکاری در زمینه ساخت و توزیع شیشه داشته باشد.یا صحنه های پرتب و تاب پلیسی و خشونت بیشترو … ولی چیزی از ارزش های این اثر کم نمی کند. به هر روی این نقد و نظر من بود که خوشحالم خواندی و پاسخ دادی.
چقدر این مرد دوست داشتنی است. دیدنش هیچ وقت قدیمی نمی شود
ممنونیم از نظرت راستین جان